سلام
تو این چند روز چند مرتبه رفتم که دیدههام رو بنویسم، اما فرصت نشد.
الان تو اورژانس بیمارستان شهید بهشتی قم، فرصت نوشتن دارم.
الحمدلله تو این دو سه روز اخیر، آمار مبتلایان به کرونا رو به کاهش است.
سر بچههای پرستار و جهادیهای عزیز یه ذره خلوتتر شده.
پرستارها خیلی زحمت میکشند. مهمتر از کمک فیزیکی و یدی، نیاز به روحیه دارند. بیماران هم همینطور.
تا جایی که امکان داره از منزل خارج نشید. بقیه رو هم به همین توصیه کنید.
جهادیها سنگ تموم گذاشتن.
خدا میدونه وقتی بیماران برامون دعا میکنند، چقدر لذت بخش است.
بچهها(برادران و خواهران) تو شیفتهای مختلف با اشتیاق در بیمارستانها حضور دارند. اخلاص پرستارها، خصوصا جهادیها کاملا پیداست. بعضی از بچهها پشت خط تدارکاتچی هستند. ماسک میدوزند. لباس بیمارستان میدوزند. برای بیماران خاص، غذا میپزند، کمک مالی میکنند.
خلاصه کسی بیکار نیست. همه مشغولند.
کاش چندتا مثل آقا مرتضی آوینی کنارمون میداشتیم که دوربینشون رو بردارند و چندتا مستند از این وقایع تکرار نشدنی بسازن
بگذریم...
تو این حدود ۱۰ روز خیلی چیزا رو بیشتر از قبل فهمیدم:
۱. مرگ خیلی نزدیک است. بیشتر آماده باشیم.
۲. جهاد و روحیهی جهادی بین جوانان زندهتر از قبل است. یک روز تو جنوب و غرب، یک روز تو سیل و زلزله، یک روز تو بیمارستان، یک روز تو آشپزخانه و پشت چرخ خیاطی و...
۳. معنویت و دعا بیشتر از هر دارویی، اثر بخش است. از دعا غافل نشیم.
برای همهی مریضها، پرستارها و جهادیهای ایثارگر دعا یادتون نره.
یاحق
اسماعیل فخریان
۹۸/۱۲/۲۴
@ostad_fakhrian