تبیین منظومۀ فکری رهبری
بیانات تحلیلی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۵ درباره‌ی زندگی پیامبر اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) #
بیانات تحلیلی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سال ۱۳۶۵ درباره‌ی زندگی پیامبر اعظم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) من یک خلاصه‌ای را از یک گوشه‌ای از زندگی پیغمبر عرض میکنم. در زندگی رسول‌ خدا یک چیز وجود دارد که آن مستمر است؛ بقیّه‌ی چیزهایی که در حیات اجتماعی پیغمبر هست، غیر از خصلتها و صفات معنوی و خود پیغمبری و مانند اینها مقطعی و مربوط به زمانها است؛ آنچه در زندگی اجتماعی پیغمبر و در شخصیّت آن حضرت به ‌عنوان یک رهبر از اوّل تا آخر ادامه دارد، مبارزه است. همان‌ طور که میدانید، پیغمبر اسلام از اوّل بعثت، مردم را به یک جامعه‌ی الهی و توحیدی دعوت میکرد. اصلاً نباید دعوت پیغمبر را با دعوتی که فلاسفه و حکما و معلّمین و مصلحین جوامع انجام میدادند، اشتباه کرد و یکی گرفت؛ نوع دعوت پیغمبر و هدف پیغمبر با آنها تفاوت داشت. از اوّلی که رسول ‌خدا مبعوث شد، خطّ‌مشی آن حضرت عبارت از این بود که یک جامعه‌ای به‌ وجود بیاورد و در آن جامعه امکان هدایت انسانها را برایشان فراهم کند. سبک کار مصلحین یا حکما و فلاسفه جور دیگر است؛ تشکیل یک جامعه‌ی محدود به حدود و ضوابطِ موردِ نظر برای غالبِ این کسانی که اسم بردم، مطرح نیست. مصلحین میخواهند جامعه را اصلاح کنند؛ یعنی چه اصلاح کنند؟ یعنی یک نقیصه‌ای در جامعه هست، آن را برطرف کنند؛ یک ضعفی در یک گوشه‌ای از جامعه هست، آن را جبران کنند؛ فسادی هست، خرابی‌ای هست، آن را ترمیم کنند. مثلاً یک مصلح اجتماعی که انقلابی نباشد، در جامعه اگر دید فقر هست و فقرا هستند، در صدد برمی‌آید که با روشهای گوناگون فقر مردم را برطرف کند. فرض بفرمایید که ثروتمندان را، دارایان را، قانونگذاران را وادار کند تا قوانینی بگذارند یا ثروتی را کنار بگذارند یا صندوقی را درست کنند تا بدان وسیله فقرای جامعه از فقر نجات پیدا کنند. یا اگر یک مصلح، یک کسی که میخواهد جامعه را اصلاح کند، مشاهده میکند که «بی‌سوادی» در جامعه هست، ندای سواد و درس و علم و مانند این چیزها را بلند میکند. جامعه را میخواهد اصلاح کند دیگر؛ از این جهت جامعه فاسد است که در آن بی‌سوادی هست، جهل هست، [پس] او می‌آید هر کسی را که باید دید در این راه میبیند، مسئولان آن جامعه را، باسوادها را، متمکّنین را، افرادی را که سواد ندارند و بایستی بدانند که سواد چیز خوبی است جمع میکند، میبیند و بالاخره وسیله‌ی سوادآموزی را مثلاً در یک جامعه فراهم میکند، خیالش راحت میشود که این کار انجام گرفت. یا اگر چنانچه یک فسادی در جامعه هست، فحشا مثلاً در جامعه هست، با گفتن، با ایراد خطبه و سخنرانی، با بیان حقایق، با نصیحت، با موعظه مردم را وادار میکند به اینکه از فحشا و فساد و مانند اینها اِعراض کنند و راه درست را انتخاب کنند؛ یک مصلح دلسوز علاقه‌مند این‌ جور عمل میکند. امّا چهارچوب جامعه را این مصلح قبول کرده؛ یعنی نظام اجتماعی را، نظام سیاسی را، حکومت را، ارتباطات گوناگونی را که در یک جامعه وجود دارد و مناسبات اجتماعی را پذیرفته [لکن] در آنها عیبی مشاهده میکند، این عیب را میخواهد برطرف کند. @t_manzome_f_r مجموعه‌ی تبیین منظومه فکری رهبری