یک روز در خیابانی نزدیک دانشگاه تهران پیاده میرفتم که، ناگهان با آقای هاشمی رفسنجانی روبرو شدم. دیدم آقای هاشمی با تعجب و شگفتی به من نگاه میکند به من گفت شما چطور به این شکل در خیابان راه میروید و خود را مخفی نمیکنید؟! گفتم: برای چه مخفی شوم؟ من امام جماعت هستم و منبر میروم. گفت شما تحت پیگرد هستید. گروه ۱۱ نفر لو رفته است. آقای آدری قمی دستگیر شده و ما هم در تهران تحت تعقیب هستیم...
گفتم بسیار خوب حالا ما باید چه کنیم؟
گفت:امروز ما برای مشورت درباره اینکه چه کاری باید بکنیم با برخی اعضای گروه جلسه داریم. محل قرار در خیابان ایران بود که یکی از خیابانهای مرکزی تهران است...
در خیابان ایران به هم رسیدیم چهار نفر بودیم من آقای هاشمی و آقای ابراهیم امینی و آقای قدوسی. چند روز پیش ساواک آقای قدوسی را احضار کرده و درباره مسائل مربوط به گروه ۱۱ نفرهی ما از او بازجویی کرده بود. برای ما مهم بود که بدانیم در بازجویی چه صحبتهایی شده، تا از میزان لو رفتگی گروه در نزد ساواک آگاه شویم. موضوع اصلی جلسه ما همین بود.
#کتاب_خون_دلی_کهلعل_شد
#کتاب_پیش_نیاز
@t_manzome_f_r
مجموعه تبیین منظومه فکری رهبری