هدایت شده از اسماعیل فخریان
به خدا قسم موسی‌بن‌جعفر را به خاطر چندتا موعظه و نصیحت زندانی نکردند. موسی‌بن‌جعفر نیامده بود که صرفاً بَلاکِش مردم باشد. اگر حضرت خطر جدی برای طاغوت نمی‌داشت، اگر موسی‌بن‌جعفر در مقابل تمام دنیای طاغوت نمی‌ایستاد، او را به سیاه‌چال نمی‌انداختند، او را از این زندان به آن زندان نمی‌بردند. اصلا آدم سر بزیری که آسته می‌رود و آسته می‌آید، زندان کردن دارد؟! مگر طاغوت چه می‌کرد که اینقدر از موسی‌بن‌جعفر می‌ترسید که مجبور به زندانی کردن حضرت - آن هم در یک مدت طولانی - شد؟! مگر موسی‌بن‌جعفر در خارج از زندان و در میان اصحابش چه می‌گفت و چه می‌کرد که تنها راه خلاصی از او، زندانی کردنش بود؟! داعیه‌ی موسی‌بن‌جعفر چه بود؟ چرا طاغوت نمی‌توانست با حضرت کنار بیاید؟ چرا برای طاغوت راهی جز پنهان کردن حضرت وجود نداشت؟ موسی‌بن‌جعفر که عِده و عُده خاصی نداشت، ساز و برگ نظامی نداشت، چرا از او این همه واهمه بود؟! جواب: بزرگ‌ترین قدرت حضرت، هنر او در روشنگری بود. او مردم را می‌شوراند، تحریک می‌کرد، آگاه می‌کرد، او با تبیین اسلام سیاسی همه را بر علیه طاغوت به خط می‌کرد، ساماندهی می‌کرد، تشکیلات‌سازی می‌کرد، حرکت می‌داد، رهبری می‌کرد، عهده‌داری می‌کرد، میدان‌داری می‌کرد. این کارِ موسی‌بن‌جعفر طاغوت را بیچاره کرده بود، مستأصل کرده بود. موسی‌بن‌جعفر با تمام بساط طاغوت را به هم می‌ریخت، خب بیچاره‌ها راهی جز زندانی کردن حضرت نداشتند، به سیاه‌چال انداختن حضرت به جهت عمق تأثیر او بود. کاش این مسائل بیشتر در هیأت‌ها گفته شود. @fakhrian_ir