📖
برشی از کتاب منم یه مادرم
مدرسه من رو دعوت کردن برای همکاری و وقتی دختر خانوم میفهمه که من خواهر شهید مسرورم! خیلی خوشحال میشه. میگفت: «حس میکردم شهید مسرور به من توجه کرده! چون همه این چیزها نمیتونسته اتفاقی باشه.»
با شوق به حرفهای فاطمه گوش میدادم. گفتم: «معلومه که هیچ چیز اتفاقی نیست.» پس همین باعث شد که دیگه حجابش رو رعایت کنه؟
- نه یک اتفاق خیلی باورنکردنی براش میافته. اسمش در میاد برای کاروان راهیان نور. موقع برگشت معلمشون توی اتوبوس عکس شهدا رو بینشون تقسیم میکنه و میگه هر کسی مناطق جنگی رو نمیتونه زیارت کنه. حتماً از طرف یک شهید دعوت شدین. فکر میکنی عکس کی به این دختر میفته؟...
🛒
مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
🔻لطفاً نظر خود پیرامون کتاب منم یه مادرم را به شناسهٔ زیر ارسال نمایید.
@s_mellat_emam_hosein
#خاطرات_شهدا
#منم_یه_مادرم
#برشی_از_کتاب
@t_manzome_f_r
▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری