📖
برشی از کتاب منم یه مادرم
محمد خیلی زودتر از وقتی که به سن تکلیف برسد، وظایف شرعیاش را کامل انجام میداد. وقتی به تکلیف رسید، دیگر نیاز نبود من یا پدرش به او چیزی یاد بدهیم یا بگوییم این کار را بکن و آن کار را نکن. خودش به وظایفش آشنا شده بود. با عشق و علاقه نماز میخواند و روزه میگرفت؛ حتی روزهی مستحبی میگرفت. مسجد هم شده بود خانهی دومش. به غیر از نماز جماعت، دائم مسجد بود و کار فرهنگی میکرد. حاجی همیشه یک ساعتی زودتر از اذان صبح بیدار میشد. بچهها را هم خودش برای نماز بیدار میکرد. محمد همیشه خودش زودتر از اینکه پدرش او را صدا بزند، بلند میشد.
🛒
مشاهده و خرید اینترنتی کتاب
🔻لطفاً نظر خود پیرامون کتاب منم یه مادرم را به شناسهٔ زیر ارسال نمایید.
@s_mellat_emam_hosein
#خاطرات_شهدا
#منم_یه_مادرم
#برشی_از_کتاب
@t_manzome_f_r
▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری