📖 برشی از کتاب درگاه این خانه بوسیدنی‌ است - یادته سوریه بودم بهت گفتم که این لباس خاکی کفن منو بچه‌هام می‌شه؟ فکر کردی همین‌طوری یه چیزی گفتم؟ من اعتقادم اینه. - بغض کردم. بلند شد کتشو پوشید: - توکلت کجا رفته؟ مگه بچه‌ها مال من و شمان؟ با انگشت به سمت آسمان اشاره کرد: - مال خودشه. چرا موقع شهادت داوود می‌گفتی خدا امانتی داد و گرفت؟ خب اینام امانتن دیگه. فقط داوود امانت بود؟ با خودم فکر کردم چقدر از من جلوتر است: - اگر خدا بخواد برمی‌گردن؛ اگرم خدا بخواد می‌بره پیش خودش. 🛒 مشاهده و خرید اینترنتی کتاب 🔻لطفاً نظر خود پیرامون کتاب درگاه این خانه بوسیدنی‌ است را به شناسهٔ زیر ارسال نمایید. @s_mellat_emam_hosein @t_manzome_f_r ▫️مجموعۀ تبیین منظومۀ فکری رهبری