۱ دوشنبه شب۳۰ مهرماه رسیدیم نجف، به محض پیاده شدن از ماشین دوتا جوان دانشجو که ساکن نجف بودن، با خواهش و ملاطفت ما رو بردن منزلشون. تو راه منزل، از تخصص‌های علمی من و رشته‌ی علمی خودشون صحبت شد، وقتی فهمیدن که منطق رو خوب خوندم، ازم قول گرفتن که بهشون منطق درس بدم. بحث علم حضوری و تصور و تصدیق رو براشون گفتم. مهربانی‌شون زبان زد بود. حرف از مسائل حکومت و سیاست شد، گلایه داشتن از این‌که چرا علماشون کمتر در مسائل حکومت و اجتماع ورود می‌کنند. می‌گفتن اگر یکی مثل می‌داشتیم وضع‌مون خوب می‌شد. الحمدلله فهم سیاسی جوانان عراق روبه افزایش هست. @t_manzome_f_r