روشنفکر غرب زده، برای جامعه، ملت و فرهنگ خودش، اعتبار قائل نبود. برشی از کتاب حقیقت این است که حرکت روشنفکری در ایران از اول، یک حرکت انحرافی، وابسته، حرکتی نه درخط ترقی و تعالی ایران و اندیشه ایرانی بود؛ یک حرکت صد در صد وابسته بود. [روشنفکران غرب زده] وقتی از غرب بر می‌گشتند تنها علم نبود که ‌آورده‌ بودند؛ بلکه دو کار دیگر انجام گرفته بود؛ اولاً غیر از علم، همه عوارض ذهن یک انسان، کیفیت پوشش و خوراک و خصلت‌های جغرافیایی و اقلیمی را با خودشان می‌آوردند. دوم اینکه دیگر برای جامعه، ملت و فرهنگ خودش، پشیزی اعتبار قائل نبود. روشنفکری در ایران با خصلت الحاد، بی‌اعتنایی به ایرانی‌گری و بی‌اعتنایی به اسلام متولد شد. اولین چیزی را هم که اینها هدف قرار می‌دادند، به جای اینکه بیشتر به استبداد و جهات سیاسی بپردازند، به دین و اعتقادات مردم و سنت‌های اصیل بومی می‌پرداختند. دو مشخصه روشنفکر از دید عوام و گاهی خود روشنفکران [در ایران] عبارت است از بی اعتنایی به سنت‌های بومی و فرهنگ خودی و دیگری اعتقاد به جهان‌بینی علمی. این در حالی است که در معنای روشنفکری ساخته و پرداخته فرنگ _که اینها را از فرنگ گرفتند و آوردند_ به هیچ‌وجه این مفهوم و جهت نیست. اینکه می‌گویم روشنفکری در ایران بیمار متولد شد، معنایش همین است. @t_manzome_f_r