از محضر حضرت آقا: ۱۹. نظر شما راجع به ادبّیات و هنر چه هست؟ : ادبّیات، طبعاً مقوله خوب و مطلوبی است؛ منتها هنر - هنری که با ادبیات، نسبت نزدیک دارد؛ مثل هنر شعر، یا بعضی هنرهای دیگر - تأثیرش بیشتر است. نظر من نسبت به شعر، نظر بسیار مثبتی است. معتقدم شعر، هنر بسیار خوبی است. قریحه شعری یک موهبت الهی است و شعر و همه هنرها، یک توان و قدرت و تعبیر رسایی از تخیّلات ظریف انسان هستند. بعضی از تصوّرات و تخیّلاتِ انسانی هست که جز با زبان هنر و با توصیف هنری، با هیچ زبانی قابل توصیف و بیان نیست. اگر هنر نبود، خیلی از ما فی‌الضمّیر انسان، ناگفته و توصیف نشده باقی می‌ماند. البته شعبه‌های گوناگون هنر، هر کدام خصوصیتی دارد. یکی از بهترین‌هایش که با ادبّیات ارتباط نزدیک دارد، شعر است و شعر، هنر رسا و بلیغی است. زبان شعر، بسیار گویاتر از هنرهای دیگر است؛ یعنی زبان نقّاشی، موسیقی و بعضی هنرهای دیگر، به اندازه زبان شعر، گویا و توانا نیست. البته شعر خوب، نه هر شعری؛ شعری که حقیقتاً هنر تخیّل در آن حضور داشته باشد و لمس شود. ضمناً بعضی از هنرهای دیگر که توصیفشان به دقّت هنر شعر نیست، دایره شعورشان وسیع است؛ مثلاً وقتی شعر فارسی می‌گویید، فقط یک فارسی‌ زبان از زیبایی‌های شعر فارسی استفاده می‌کند، همچنان که از زیبایی‌های یک شعر عربی، فقط یک عرب‌زبان استفاده می‌کند. حتّی کسی که عربی را هم بلد است، زیبایی‌های یک شعر عربی را مثل یک عرب‌زبان نمی‌فهمد. لیکن نقّاشی این‌طور نیست؛ شما یک نقاشی که می‌کشید، دیگر زبان نمی‌شناسد، مرز زبان ندارد. موسیقی هم تا حدود زیادی همین‌طور است. بعضی هنرهای دیگر نیز همین‌گونه است. پس شاید بشود این‌طور گفت که هرچه توصیف هنر، دقیق‌تر و ریزتر و زبانش رساتر و بلیغ‌تر است، حوزه و گستره شعورش نیز محدودتر است؛ اما هرچه که زبانش به ابهام نزدیک‌تر باشد، حوزه‌اش هم وسیع‌تر است. علی اىّ‌ حال هنر، مظهر زیبایی است. بیان زیبایی‌ها و توصیف تخیّلاتی است که انسان از زیبایی در ذهن خودش دارد. ۱۳۷۶/۱۱/۱۴ و @t_manzome_f_r مجموعه‌ی منظومه فکری رهبری