[ تائب ]
-
تو پیامبر ِخدایی! رسولی، رسالت داری ؛ رحمتی، در قبایت رحمانیت داری ، با شکوهی، در چشمهایت شوکت داری . من؟ من چه هستم؟! دوره گردی که در بساطم درد دارم، مفلسی که در پیاله‌ام آه دارم، عابری که سنگ خورده‌ام، پرنده‌ای که چون پا شکسته و پر بریده بودم مرا نخواستند. تو مرا بخواه و معجزه کن. مرا بخر و درمان کن، مرا بگیر و رها مکن. بگذار که برای تو باشم .. - میم سادات هاشمی