🌎در دنیا یا باید ، از خودگذشتگی کنید یا باید ظلم کنید راه سوم وجود ندارد در این دنیا یا باید ، بری دنبال حق خودت یا باید بری دنبال حق ... اگه بری دنبال حق خودت ظلم کردی چون فقط خودت رو دیدی و به زوایا و ابعاد دیگر حقوق توجه نکردی ، اما اگر بری دنبال حق ، از خودگذشتگی و ایثار کرده ای ، درسته به ظاهر خودت را ندیدی ، اما تو جزئی از حق هستی ، رضایت حق ، رضایت تو است ، آرامش تو در رضایت خداوند است و رضایت خداوند در رضایت تو است . در این دنیا شاید به ظاهر همه دارند حقوق تو را نادیده می گیرند ، شاید تو به حق و حقوقت نرسیده ای ، اما اگر تو در مقابل این طوفان عظیم ناجوان مردی نایستی ، و احساسات ، غرور و منیتت را خرد نکنی ، آن وقت تو هم مانند بقیه ، باید برای گرفتن حقوقت فریاد بزنی ، تو هم ظلم کنی ، تو هم حقوق دیگران را نبینی ، در حالیکه اگر تو بایستی ، و طوفان را به آسمان هدایت کنی ، آن وقت دیگر این طوفان و سیل عظیم نمی تواند از تو عبور کند و تو را هم در برگیرد ... برای این سخن داستان زیاد است ، به تمام آیات و نشانه های خداوند همه اش داستان و مثال است ... اما بر حسب عرف یک مثال می آورم . پدری را می بینم که در خانه همسرش به او محبت نمی کند ، او از منزل خارج میشود ، به سر کارش می رود ، آنجا هم همکاران و جامعه با او به خوبی آنگونه که حق اوست مدارا نمی کنند . فشار اقتصادی بر روی دوش پدر فراوان است ، به خانه می آید همچنانی که به فکر مسکن و پوشاک و قسط و وام و طلبکار است ، درب خانه را می زند ، کسی به استقبال او نمی آید ، او وارد خانه میشود و با عشق و محبت به همسر و فرزندانش می رسد و اصلا این درد را به روی خودش نمی آورد ... نمی دانم شاید اصلا دردی نمی کشد ... چگونه می تواند ساکت بماند و فریاد نکشد ، چگونه می تواند تمام انرژی های منفی ، طوفان ها و سیلاب ها را در وجودش خنثی کند ... چگونه می تواند از کسی انتظار نداشته باشد ؟ این مرد عجب صبری دارد ! صبرش را از کجا بدست اورده است ! با عین حالیکه دنیا روی او فشار می آورد که او هم طغیان کند و او هم ظلم کند اما او نمی کند ... چنین انسانی رضایت حق را بر رضایت خودش ترجیح داده است . او خود را شهید کرده است و شهادتش را دوست می دارد . او دیگر منیتی ندارد ... او می داند و میبیند حقیقت را ! او میفهمد که با خشونت کاری درست نمی شود ... او میبیند که با فریاد و زور جز آنکه خودش هم ظلم کند کار دیگری نکرده است ، چون او حق را می بیند او دیگر نمی خواهد دستی بشود که حقوق دیگران را پایمال می کند او می گوید من می خواهم حق اجرا شود و حق با پایمال کردن حقوق زیر پا گذاشته می شود . بله اینجا پدر می تواند عقده های دلش را در خانه یا در بیرون از منزل خالی کند اما به خاطر حق ، وجود خودش را نادیده میگیرد ، او اگر می خواست تا حقوق خودش را باز پس بگیرد ، باید با خودخواهی ، حقوق خیلی ها را نادیده می کرد اما به خاطر خدا این کار را نکرد ، او نه عقده ای شده است و نه احساس حقارت و پوچی می کند . چون پدر خوب می داند که خداوند از کار او راضی است و او به رضایت خداوند شادمان می شود . لذا پدر را عروس و پژمرده نمی بینیم ، پدر را نالان و افسرده نمی بینیم . پدر مثل یک سردار محافظ حقوق الهی است . به راستی چه شده است که این پدر انقدر روح سالم و سرزنده ای دارد ؟ او تنها از خدا انتظار دارد و حق خودش را در حق و خواسته خدا می بیند ، لذا شهادتش برایش لذت بخش است . و شهادت مبارکت ای پدر دلسوز و ایثارگر . حال فرض کنید این پدر با خودخواهیش جلو می رفت و رضایت خودش را بر رضایت خداوند ترجیح می داد ، حال چه اتفاقی می افتاد ، پدر با سرو صدا و دادو فریاد هم خودش را لرزاند و هم یک جماعتی را . انرژی های منفی از هر سو به سراغ او می آمد ، پدر افسرده ، و نالان و خسته و عصبی می گشت ، پدر فقط به فکر انتقام از زمین و زمان بود ، مادر یاغی تر می شد ، فرزند از خانواده دور تر . زندگی از هم می پاشید ، تازه اگر کار به کوچه هم می کشید ، مردم پدر را مقصر می دانستند و آبروی پدر آنجا هم می رفت .بیچاره پدر با خودخواهی هایش هم ظلم به خودش کرد و هم به خانواده و هم کوچه ... پدر به دنبال حقش رفت اما با عین حال که همه حقوق را تباه کرد ، آن تهمانده حقی را هم که داشت همان آبرو حیثیت را ، آن را هم از دست داد.دنیا محل حق طلبی شخصی نیست!دنیا محل طلب حق هست ، اما نه حق من ، طلب حق ! بین حق من تا طلب حق خیلی فاصله است . گاهی اوقات حق به نفع تو تمام میشود گاهی هم نمی شود . انسان اگر به دنبال حق برود ، همه حقوق را در نظر میگزرد ، اما اگر در ابتدا فقط خودش را ببیند او گویا هیچ ندیده است . امیدوارم که برایتان روشن شده باشد که وقتی می گویم یا باید شهید راه حق شوی و خودت را فدای حقیقت کنی یا باید ظلم کنی و شق سومی ندارد ، دقیقا منظورم چیست ! ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi