طریقت زندگی
#حدیث دو خصلت هر كدام باعث دو خصلت مى شوند از فاطمه دختر حسين (ع) هست که از پدرش نقل مى كند كه پ
تفسیر حدیث فوق👆 🌎 منظور از دنیا چیست ؟ یعنی آنچه که از ماده و مربوط به ماده است . 🌎 چرا انسان تمایل به دنیا دارد ؟ انسان از دو بعد جسمانی و روحانی تشکیل شده است و بعد جسمانی او دنیوی و خواسته هایش همه گی زمینی دارد . 🌎 چرا تمایل به دنیا داشتن مایه غم و اندوه بیشتر است ؟ و ذات ماده چون متغیر است و دائم در حال تغییر و تبدیل شدن است ، و حال ثابتی ندارد ، از آن طرف قانون بردار هم نیست ، شرایط و ضوابط و حقوق انسانی را هم نمی شناسد ، به عبارتی خالی از روح و درک و شعور است و کار خودش را انجام می دهد . لذا چون انسان بعد روحانی دارد و میل به ثبات ، قوام و عدالت و آرامش در دنیا دارد ، با روی آوردن به دنیای نامیزان ، روحش دچار غم و اندوه میشود در حالیکه چنین انتظارات و خواسته هایی از ماهیت دنیا محال و عبث است . چگونه انسان می تواند به دنیا بی اعتنا شود تا دچار غم و اندوه نشود ؟ انسان با فهم این نکته که دنیا به پایان خواهد رسید و این دنیا تنها وسیله رشد ، امتحان و تحصیل آخرت اوست ، از آن طرف جسم او هم که تمایل دنیوی دارد خیلی زود فرسوده و پیر میشود و خواهد مرد ، لذا با قناعت و تنها به اندازه زندگی کردن کوتاهش در دنیا به قدر نیاز از دنیا بهره می برد و با بی توجهی به دنیا و ناملایمت های آن و خوشی های زودگذرش ، توسط میل انسان به عالم بالا و روحانیت ، علنا بی میلی خودش را به دنیا نشان می دهد . او بنده دنیا نمی شود و به خاطر دنیا کاری نمی کند به عبارتی دنیا روی روح او اثر نمی تواند بگذارد . او با تمایل خودش به آسمان و عالم عقل ، تکیه بر حکمت و ذات خداوند باری تعالی ، و فهم علت آفرینشش در روی زمین ، آنچه که دنیا او را وادار به اطاعت و پذیرش می کند را گوش فرمانی نمی کند . او در میابد که روحانیتی دارد و عزت و بزرگی دارد ، و این دنیا بیهوده و عبث آفریده نشده است . چه بسا دنیا از او می خواهد که برای رسیدن به آن شرافت و عزتش را پایمال کند از بسیاری از حقوق بگذرد اما او با تمایل به روحانیت و عقلانیتش بر هوای نفس و جسمانیتش می ایستد و اسیر دست و هوس دنیا نمی گردد . چگونه دنیا انسان را دچار غم و اندوه می کند ؟ انسان اگر عقلانیت را کنار بگذارد و تنها به هوا و هوس و نیازات و خواستگاه های مادی اش توجه کند ، مسلما دنبال دنیا حرکت می کند ، دنیا شاید چراغ سبزهایی را هم به او نشان دهد ( چون دنیا شاید ظاهرش فریبنده و متغیر است اما بر پایه عقل و حکمت خداوند ترتیب دیده شده است و آن هم به خاطر رشد و امتحان انسان اینگونه است) اما یک وقت می رسد که به تمام حساب و کتاب ها و دو دو تا چهارتای انسان پاسخ منفی می دهد و همه برنامه های آدم را متلاشی می کند . لذا از دنیا به دیوار سستی که نمی توان به آن تکیه کرد هم یاد می کنند . اینگونه می شود که دنیا شاید یک چیز به تو بدهد اما خیلی چیزها را از تو میگیرد . تو به دنبال دنیا میروی در حالی که خودت را پیرو خسته می کنی ، آن وقت هم به آنچیزی که می خواهی یعنی آرامش نمی توانی برسی ! لذا آدم عاقل به قناعت از زندگی برای سلامت جسم و روحش از دنیا مطالبه می کند و اصلا تمایلی به ظواهر فریبنده دنیا نشان نمی دهد . او بعد روحانیش را قوی تر می کند و با عالم عقل و ثبات ها خودش را راضی می کند . اگر اینگونه شد روح انسان به سعادت و آرامش خواهد رسید و اگر نه ، هم از خدا دور میشود ، هم به دنیا نمی رسد و هم آتش سوزان جهنم را برای خودش می خرد . ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi