تفسیر کلام بالا👆
بین انسان و خداوند آن منیتش فاصله است .
زیرا خداوند حق است . و شما می دانید دو حق وجود ندارد ... حقیقت هم یک مسیر و یک خواستگاه هم بیشتر ندارد و آن هم اشاعه حق و نور و درستکاری در هر جایگاهی است .
وقتی انسان ها با غرور و منیتشان راهی را جز صداقت و راستی و پاکی و نور می روند یعنی بین آن ها و حقیقت یا بین آنها و خداوند فاصله می افتد .
قرب الی الله در اطاعت فرمان حق است .
کسی می تواند در مقابل حق آنچه که او می گوید در هر حال تسلیم بی چون و چرای او قرار گیرد که آن منیتش را بکشد !
آن کبر و غرور و طاغوتش را شهید کند .
آن اسم و رسم و جایگاه و منافع دنیاییش را نبیند .
تنها از خدا بترسد و تنها پیرو حقیقت گردد ...
همه چیز را فدای حقیقت کند . نه آنکه حق را فدای هوا و خودخواهی ها و شهوت رانی هایش کند .
کسی که دیگر گوش به حرف شکم و زیر شکم و بالای شکم نمی دهد (زبانش)
کسی که عقل را بر جسمانیتش حاکم کند .
کسی که روحش را بر شهوتش غالب کند .
آری کسی که منیتش را بکشد ، و دل به دنیا و هوا و هوسش ندهد او فنای در حق شده است .
یعنی دیگر بین او و حق فاصله نیست .
آری منیت است که بین من و خدا فاصله گذاشته است .
کسی که این منیت را رفته رفته جانش را بگیرد ، به همان اندازه نیز کم کم صفات خدا در درونش هویدا میشود .
وقتی صفات حق در ذات او هویدا شد .
او جلوه الله میشود .
وقتی خدا دوستان او را میبینند کنار او آرامش میگیرند و وقتی ولی نعمت نشناسان کافران و منافقان او را میبینند از او تنفر و با او دشمنی پیدا می کنند .
آری وقتی دوست خدا شدید ، یعنی از خدا شده اید ، دشمنان خدا با خدا و دوستان خدا در جنگ و ستیزند ... .
انسان وقتی منیتش را بکشد ، اسم و رسمش را بکشد و تنها حق را در خود را پیاده کند و حق را ببیند و به حق عمل کند او دیگر دستش دست خدا شده است ، قدم هایش قدم های خدا شده است ، زبانش زبان خدا می شود ، شمشیرش شمشیر خدا می شود و وجودش همه در تسخیر خداوند می گردد .
آری مولا علی ع وقتی منیتی جز خدا ندارد ، خواسته ای جز خدا ندارد ، تفکری جز خدا ندارد ، او می شود عین الحق .... .
و چون حق یکیست ، علی نیز در حق فنا میشود . و چون حق پایدار است به او بقا می دهد لذا امیرالمومنین بقیت الله می شود .
وقتی عاشقان خدا را می خوانند اگر ولایت علی را نبینند ، گویا حق را ندیده اند و گویا خدا را نخوانده اند . چون حق این است که علی عین الله است، ولی الله است ، جلوه الله است و این حق است و چگونه عاشقان خدا ، خدا را می خوانند در حالیکه علی را نمی بینند و او را صدا نمی زنند ؟
بین علی و خدا فاصله ای نیست !
جز آنکه علی مخلوق خدا هست و خدا خالق علی ... بین علی و خدا تنها در اسم و جایگاه فاصله است .
در حالیکه علی خودش را کشته است و در خدا فنا شده است .
خداوند به علی احترام می گذارد و او را باقی می کند و ولایتش را بر همه واجب می گرداند و علی نیز چیزی را جز حق هرگز نمی بیند ... .
حق یکی هست و دوگانگی در حق وجود ندارد .
علی چون منیتی ندارد بین او و خدا فاصله ای ندارد .
برای همین است که چون علی حق شد و حق نیز در علی جلوه کرد لذا عارفان با ذکر علی چنان آرامش میگیرند که گویا خدا را خوانده اند و با ذکر خدا چنان به خدا آرامش میگیرند که گویا با علی آرامش یافته اند .
ما دوستاران امیرالمومنین را بندگان واقعی خدا می خوانیم و دشمنان او را ، دشمنان واقعی خداوند ...
علی نماینده خدا روی زمین شده است ...
علی خلیفت الله روی زمین شده است ...
راه او راه خداست ...
حرف او حرف خداست ...
فرمان او فرمان خداست ...
شمشیر او شمشیر خداست ...
پس ای عاشقان و شیعیان علی ببینید بدانید که اگر هر چه در صفات و انسانیت به امیرالمومنین شبیه تر شوید شما به خداوند و به بهشت علی نزدیک تر شده اید ...
و اگر هر چه قدر در صفات و اخلاق از علی و آل علی فاصله داشتید به همان اندازه به جهنم نزدیک تر شده اید .
ولایت و تشیع واقعی در شبیه کردن خود به اخلاق و مرام و اعمال مولا علی ع ...
بدانید و بشنوید آنچه را که می خواهید از علی نگیرید ...
بلکه آنچه که علی از شما می خواهد خدا از شما می خواهد اطاعت کنید و به آن تسلیم شوید ... .
دنیایتان را فدای آخرتتان نکنید ...
بهشت را فدای جهنمتان نکنید ...
و من الله توفیق
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi