🌎 عوامل بازدارنده گناه
قسمت دوم
مسلما این اطاعت و بندگی هم قبل از تولد انسان در زمان پدرو مادرش سبب اطاعت پذیری و استواری در راه حق می شود و هم بعد از تولد او ، که در چه شرایطی و در کنار چه اشخاصی یا در چه مسیر تربیتی واقع می شود ، همه تاثیر می گذارد .
خود خطا و لغزش انسان و نفس عبادت او هر چند اگر در خانواده بسیار متدین و در شرایط مطلوب رشد کرده باشد و یا حتی در شرایط بسیار بد قرار گرفته باشد ، می تواند ذات و فطرت یک انسان را به تدریج تغییر دهد .
اگر این کار نشدنی بود ، علما دستور به ریاضت و عبادت در مسیر بر طرف شدن رذایل نفسانی را نمی دانند .
این به این معناست که کسی نمی تواند به خیال اینکه در شرایط مطلوبی رشد کرده است ، خود را رها سازد و از محاسبه نفس و ذکر الهی غافل بماند که هرگز منحرفدنمی گردد خیر اینگونه نیست و بیشمار مثال ها و مصادیق وجود دارد که چه افراد گمراه و سیاه بخت شدند . از آن طرف آن کس که در شرایط نامطلوب بوده است و گناهان او را به زنجیر کشیده اند جای ناامیدی وجود ندارد و انسان تا زمانی که به درجه صم بکم عمی کشیده نشده است راه برای هدایت و سیر سلوک در وجودش باقی است .
هر چند گناه برای فرد پاک فطرت در وهله اول خیلی سخت است و یا کار خیر برای شخص گناهکار برایش سنگین است . اما رفته رفته هر دو با تمرین و ممارسات افسار عقلشان را یا به نفسشان می سپارند یا افسار نفسشان را به عقل .
این نفس حالت منقلب شدن دارد و هرگز نمی توان گفت که شخصی به مقصد رسیده است و دیگر راه بازگشتی برایش وجود ندارد و یا شخصی هنوز شروع نکرده است و نمی تواند به مقصد برسد .
لذا تا پایان مرگ این خطر و این امید همیشه برای انسان وجود دارد .
گفتیم خود عبادت خاصیت بازدارندگی دارد ، انسانی که در مقابل گناهان محافظت می شود ، یا به خاطر نفس ذکر و یادآوری است یا به خاطر عنایت و مشیت خدا ...
هر دو با هم انسان را از مسیر ظلمات نجات می دهد .
هر کاری که خدا راضی به آن است و در راه خدا عمل میشود ، عبادت می گویند و همان خودش یا دو ذکر است برای ماندگاری در مسیر حق .
به طور مثال کسی که می گوید ، من به خاطر خدا کار می کنم ، و خواست خدا را در تمام ارکان زندگیش مقدم می دارد مسلما دائم به یاد خداست .
راه می رود می گوید آیا خدا راضی است ؟ می نشیند می گوید آیا این نشستن صحیح است ؟ می خوابد می گوید آیا این خواب درست است .
همه این موارد چون خواست و مشیت و اراده خداوند در تمام اعمال و کردار و افکار نفوذ کرده است خودش ذکر و یاد خداست .
البته نمی توان نقش ذکر لسانی را نادیده گرفت ، چون زبان و تفکر روی الفاظ خودش دوباره وسیله ذکر و یادی است که انسان به اعمال عبادی خودش بپردازد . و از طرفی دوباره تمان اعمال سبب توفیقات ذکر لسانی و قلبی او می گردد و همه به هم مربوطند .
عنایت و مشیت خدا که سبب می شود اسباب گناه برای مومن کم شود و یا اینکه در مواقع ارتکاب گناه عواملی پدید بیاید که شخص از انجام عملش بازبماند را نباید نادیده بگیریم .
خود خداوند بالاتر از هر چیز می تواند انسان را از گناه نجات دهد و در بسیاری از موارد که می داند آدم از ظرفیت پایینی برخوردار است به کمک انسان می شتابد .
البته این هم دلایل و عوامل بسیار درونی و بیرونی دارد .
اعمال خیر ما ، دعاهای خودمان پدرومادر و مومنین و ملائکه و انبیا و امامان ، عدم مشارکت شیطان در اموال و جان های انسان ، همه و همه عامل و باعث این توفیقات الهی است .
خواست خود انسان و طلب هدایت از خداوند در لحظه گناه خیلی مهم است و خداوند لشکر ملائکه را برای نجات آن شخص فرود می آورد .
یک آن می بیند که آن حالت نفسانی در وجودش کم کم به بهانه هایی سرد می شود یا اتفاقاتی می افتد که او از وسوسه ها و دام های شیطان نجات میابد !
پس اگر بخواهم به طور خلاصه عامل بازدارند گناه را بیان کنم باید بگویم تنها همان عبادت که منجر به ذکر و حضور قلب است ، مایه توفیقات و برکات الهی از قبیل درک و فهم و علم و کسب معرفت انسان برای هدایت بخشی و شناخت راه حق و باقی ماندن در راه و سیر و صعود به کمالات و مقامات عالیه و کبیره بیشتر می شود .
✍علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi