طریقت زندگی
برای ثبت در تاریخ... 📍چندبار دیگه این دیالوگ رو بخونید فکر کنم بهترین دیالوگ برای فهم فتنه اخیر
آقای دکتری که شیره خون مردمو بشکه بشکه می دوشیده و می خورده ... آقای دکتری که به خاطر پول کار می کرده ... که اگر هزار تومن بهش کمتر بدن کارشو انجام نمیده ! این آقای دکتر و همسر نازپروده شون ، برای زن ، زندگی ، آزادی به ماخی صد ملیون قناعت نکرده و بیشتر این ها می خواهد ... یعنی بذار اینجوری بگم خون کارگرو می دوشیده ، به اینم راضی نبوده ! برای ارضا شهوات خودشونو بانو ، تصمیم میگیرن یک کارگرو به بدترین شکل بکشن ! تا به مرادو آزادی و زن ، لذت و آزادی دست پیدا کنن .. شک ندارم اگر مامورا نمی رسیدن این ها با جتازه شهید عکس هم میگرفتن ، لبی هم تر می کردن ، یک جشنی هم به هم میزدن ، سیگاری هم حالا میچسبه میکشیدن ، انقدر بیحیا بودن که جلوی شهید شاید رقاصی هم می کردن .... . حالا اگه قلبشم در می اوردن نفری یه گازم میزدن اتفاق خاصی نمی افتاد ... کارنامه همه شما حروم خورا رو دارم که میگم ... داستان اونایی که وقت داشتن و مامورا نرسیدن را تا بوده شنیدم ... واقعا خاک عالم ... که انقدر پست تشریف دارید !!!