بعضی ها هستند تا با آنها صحبت از دین می کنیم ، می گویند ما که سوادی نداریم ، علمی نداریم و سریع به جای گوش دادن به آنچه که بدردشان می خورد ، موضوع بحث را به امور دنیایی و لغو و باطل می کشانند ... در عجبم ، چگونه به وقت حساب و کتاب و دو دوتا چهارتا کردن امور مادی ، همه خوب بلدند و هر کسی برای خودش استاد و ماهر است و هر کدام با چه لذتی سخن دیگری را گوش می کند ، اما به امور دینی و علمی و آخرتی که می رسند ، بیسواد از هر جا و هر کجایی هستند و خودشان را چون جاهلان بی خبر از هر جا ، به کوچه علی چپ می زنند ! دنیا و آرامش آن برای آنها ارزش داشت لذا هر کاری کردند تا ان را بدست آورند ، هر کتاب و علم و مدرکی که جیب ها و دنیایشان را بزرگ می کرد چه با شوق و ذوق می خواندند و آن را میگیرند ... اما صحبت از آخرت و دانستن علوم عقلی و دینی که میشود معلوم است که بی میلند و برای آن نه تنها تلاشی نمی کنند بلکه از آن نیز گریزانند ... به جای اینکه به اندک نیاز و رفع حاجت از این دنیای پوشالی و توخالی بسنده کنند و باقی عمر را به امور روحانی و آخرتی خود بپردازند ، خود را به اسارت بازی های تمام نشدنی این دنیا در می اورند ... . بله آنها چون میلی به عقبی و عالم معنا و بزرگی و اشراف روح خویش نداشتند ، در آن بیسواد از همه جا و همه کجا شده اند و الا اگر منفعت را در روحانیت میدیدند برای آن تلاش می کردند و وقتی بحث از چنین حرف هایی به میان می امد ، با شوق و اشتیاق شش دانگ حواسشان را به مطلب می سپارند که نکند موضوعی بیان شود و آنها به آن موضوع بی اطلاع و نادان بوده باشند... ✍علیرضا ساغندی @tarighatezendegi