🌏 چرا زمین نباید خالی از امام باشد ؟ الأمالی للصدوق عن سُلیمانَ بنِ مهرانَ الأعمشِ عن الإمامِ الصّادقِ علیه السلام: لا تَخْلو [الأرْضُ] إلی أنْ تقومَ السّاعةُ مِن حُجّةٍ للّهِ فیها، و لو لا ذلکَ لم یُعْبَدِ اللّهُ. قالَ سُلیمانُ: فقلتُ للصّادقِ علیه السلام: فکیفَ یَنتَفِعُ النّاسُ بالحُجّةِ الغائبِ المَسْتورِ؟ قالَ: کما یَنْتَفعونَ بالشَّمسِ إذا سَتَرها السَّحابُ. [۴] مهران اعمش: امام صادق علیه السلام فرمود: تا قیام قیامت، زمین از حجّت خدا خالی نمی مانَد و اگر چنین نبود خداوند پرستیده نمی شد. به امام علیه السلام عرض کردم: مردم چگونه از حجّتِ غایبِ پنهان بهره مند می‌شوند؟ فرمود: همچنان که از خورشیدِ پسِ ابر بهره مند می‌شوند. [۴]: الأمالی للصدوق: ۲۵۳ / ۲۷۷ ✍فرض کنید با رحلت پیامبر همه چیز تمام میشد ! امامتی هم در کار نبود، مردم می ماندند با آیات پراکنده قرآن و خود مردم و سران قوم های عرب ، قرآن را جمع آوری کرده و یکجا ثبت می کردند ! حال بماند از اینکه این شبهه به میان میامد که از کجا معلوم کم و کاست و یا تحریفی در قرآن صورت نمی گرفت! پیامبر خدا معصوم بود ، اصحاب و مردم که معصوم نبودند! اصلا مردم بودند و همین قرآن ! چه کسی باید قرآن را به مردم تعلیم و تبیین کند ؟ اگر چند نفر با ذاعقه های مختلف پدید آمدند و معنا و تفسیری متفاوت از یکدیگر داشتند به کدام باید اقتدا کرد ؟ اصلا فرض بر اینکه احادیث پیامبر بر تفسیر و معنای قران بوده باشد ، آیا نمی شود به دلایل مختلف در آن تحریف و اقوال متفاوتی بیرون بیاید ، چنان که الان شاهد آن هستیم؟چه کسی باید سنت درست و بیان و معنای صحیح قرآن را از رسول خدا ، تبیین کند ؟ چه کسی می تواند چنین ادعایی داشته باشد ، که حرف من همان حرف رسول خداست ؟ مگر باب هدایت و امامت بین مردم بسته نشده است ؟ مگر مردم نیستند جز همین قران و اقوال متفاوت راست و دروغ از پیامبر ؟ چه کسی می تواند بگوید من می دانم راه درست دین کدام است ، راه غلط کدام ؟ اصلا این ها به کنار ! بعد از پیامبر خدا چه کسی باید رهبری جامعه اسلامی را در دست بگیرد ؟ چه کسی می تواند ادعا کند من از دیگری برتر هستم در حالی که نه پیامبر و نه خدا هیچ کس او را انتخاب نکرده ؟ شاید بگوییم مردم تشخیص می دهند ! خب اگر این خلیفه و رهبر بر صراط مستقیم بود و مردم نفهمیدند که او در صراط است و او را پایین کشیدند و جامعه را تباه کردند ، چه کسی مسئول است ؟ رهبر و امام ساخته دست مردم ، که هیچ مشروعیت شرعی در امامت او نیست ، یا مردمی که از روی جهالت او را پایین کشیدند ؟ آیا مردمی که از روی جهالت کسی را پایین بکشند ، نمی توانند از روی جهالت کسی را هم امام خود بگیرند و آن را نصب کنند ؟ مردم از کجا بفهمند که جاهلند یا عاقل ؟ امام ساخته دست مردم از کجا بفهمد که بر امامت لایق است یا نیست ؟ آیا خود نمی تواند جاهل به ادعایش باشد ؟ چه خبر از خود و جامعه و دین خدا دارد که چنین ادعایی را در سر می پروراند ؟ مردم چه خبر دارند که به کسی قدرت امامت و رهبری بدهند یا آن را از کسی سلب کنند ؟ اصلا عده ای کسی را امام و رهبر و خلیفه کنند ! عده دیگر چرا و با کدام مرجعیت عقلی و دینی باید او را تبعیت و اطاعت کنند ؟ اصلا چرا نباید اختلاف شود و هر عده ای برای خودش خلیفه و امامی نداشته باشد بر خلاف امام و عقیده دیگری ؟ اختلاف و فرقه گرایی بین مردم با عقول متفاوت امری بدیهی و حتمیست ! واقعا در چنین بازار فرقه گرایی ، پرچم حق دست کیست ؟ خب اگر قرار باشد هر کس با عقل خودش تصمیم بگیرد که این کار صورت گرفته است ، تعدد عقول و فرقه فرقه شدن اسلام و تفاسیر مختلف از قرآن را مشاهده می کنیم ! پس کدام عقل چه میزانی ؟ چه دینی و چه اسلامی ؟ کدام حق است ؟ با چه ضمانتی ؟ با چه مشروعیتی ؟ با چه ذوقی و با چه سلیقه ای ؟ با هر دو دوتا چهارتای عقلی هم که جلو نرویم ، چاره ای نداریم که اعتراف کنیم به همان دلیلی که خداوند پیامبر را برای مردم برای هدایت آنها خودش انتخاب می کند ، امام بعدی را خود نیز باید انتخاب کند ! و الا اگر مردم یا تک تک ادم های به ظاهر عالم به حال خود دانا بودند و دینشان را می دانستند که دیگر محتاج هدایت خدا و پیامبر و امام نمی شدند ، تا از سردرگمی درایند و دین واحد و راه درست و تفسیر حق از قران و سنت پیامبر را بیابند و زیر پرچم اسلام حق و باطل را مشاهده کنند و دوستان را بشناسند و از کافران و دشمنان برحذر شوند ! همچنانی که الان می بینیم که چه قدر راه های انحراف برای انسان ها مسیر شده است و تنها راه هدایت و نور ، همین مسیر امامت تا قائم آل محمد است و اگر چنین حکمتی یعنی ترس از گمراهی و نبود هدایت در مساله امام منصوب از ناحیه خداوند یافت نمی شد ، هیچ گاه حق از باطل روشن نمی گشت و شیعه اثنی عشری مانند خورشید در میان ظلمات خودش را نمایان نمی ساخت ! ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi