#شخصی
🌏 مانع روحانیت و عقلانیت ، هوای نفس ، حرص و آز و دنیا پرستی انسان است ...
تنها هوای نفس و حرص و آز انسان است که او را از توجه به حقیقت و عقلانیت معاف می کند ! ...
اگر آمدن انسان به این دنیا بهر تن پروری و ماده خواهی او بود ، عجب خدایی که در دنیا اسباب آن را باید و شاید در اختیار انسان ها به مساوات قرار نداد !
این همه بالا پایینی ها و تلخی ها و خوشی ها و درد و لذت های فانی پیری جوانی مرگ و حیات انسان تنها یک چیز را نشان می دهد ، که ای انسان دنیا محل آرامش و تکیه گاه خوبی برای جسم و آسایش تو نیست ؟
همین چیز هاست که آدم را به فکر فرو می برد !...
یا خدا هست ؟ یا خدا نیست !
اگر خدا نیست عجب دنیای ترسناک و نا آرام و بی نظمی ... !
اگر خدایی هست و ما را به حال خودمان واگذاشته است عجب خدای ظالم و ستمکاری ...
اما اگر خدا هست و عالم و قادر و هدایت کننده است ، اینجاست که باب حقیقت جویی و خدا طلبی و معرفت خواهی باز می شود ...
خداوندگار هستی چرا من را در این دنیای ناآرام قرار داده است ؟ ...
هدف از خلقت من چه هست ؟
هر چه در جستجوی سراب در طلب دنیا بر صدد تن پروری و لذت های بیشتر دنیایی باشیم ، از خدا و از حق طلبی و مسیر عقلانیت غافل و دورتر می شویم ! چرا که دیگر بازی های دنیا و ارضای شهوات و امیال و خواسته های جسمانی وقتی نمی گذارد که انسان کمی هم به معقولات وروحانیات تن دهد ! ...
کار به جایی می رسد که تمام هم و غم آدم ها دنیا و رفع نیازات مادی خود می شود تا بدانجا که اینگونه تفکرات و اندیشه ها و خداشناسی ها این گونه معارف و علوم را مایه و عصاره کودنی ، بی عرزگی ، تنبلی ، شکم سیری و حماقت آدم ها می پندارد و آن را مانع اصلی رشد انسان در دنیا می بینند ! همچنانی که الان دنیا پرستان همین گونه اند و خداپرستان و حقیقت طلبان را اینگونه استهزاء و مسخره می کنند !
طبیعت ، دنیا ، علم و صنعت و ماده باوری را چنان همچون خدایی برتر بر سر اندیشه های الهی می زنند و خود و باور دنیا پرست خود را برتر از هر چیز و کسی می پندارند ، حال آنکه طبق اندیشه های الهی ، آن ها همچون حیوانات در جستجوی اشیاء بی ارزش و دنیای سنگی و بی روح در تلاشند و هیچ ارزش و والا مرتبگی در آنها وجود ندارد ....
این که می گوییم دنیا پرست دقیقا همین است که از خدای واقعی و حضرت عقل و جهان پس از مرگ غافل می شوند و تمام اسباب و سبب های مادی این دنیا را می بینند الا دست خدا و نیروهای غیبی را !
از هر چیز و هر کسی انتظار و امید نعمت دارند جز خدای یکتا و لشکری که از جنس ماده نیست !
اما در عین حال این چنین تفکراتی بسیار غیر معقول است ، که این انسان ها به روحانیات و عقلیات که ثابت و پایدارند و در عین حال با این که احتمال زندگی پس از مرگ هم وجود دارد ، روحانیتی که ماندگارو ابدیست و هیچ یک از مادیات دنیا را با خود به آن ور مرگ نمی برد ، بها ندهند و آن را انکار کنند ، حال آنکه اصلا در این دنیا بتوانند خانه هایی از جنس طلا و اموالی همه از جنس الماس داشته باشند ! باز هم عمر محدود انسان ارزش غرق شدن در اقیانوس طلا هم ندارد ، حال آنکه همچین تخیلاتی در کل خلقت انسان برای معدود انسان هایی شاید اتفاق افتاده باشد شاید هم نه ...
یعنی اگر تمام انسان ها به برکت علمی که همه منشاش این هستی است و انسان با وجود و قدرت و هوش الهی به این علومی که در جهت خواست و مشیت الهی آنگونه که او می خواهد رسیده است اصلا همه فضانورد شوند و هر یک برای خود یک کهکشان جداگانه داشته باشد باز این عمر کوتاه دنیا ارزش پشت کردن به خدا و روحانیت و حق گرایی و عالم ماورای ماده را ندارد و اصلا این چیز ها موهبتی برای انسان ندارد که بخواهد به آن ببالد و این فنا و نیستی برای او جایی برای خودستایی و فخر فروشی و برتر بینی خود درجهت دستاوردهایی که او تنها ابزار و وسیله آن بوده است که باز هم همین را مدیون داشته های خداوند یکتاست ، نمی گذارد ...
✍ علیرضا ساغندی
@tarighatezendegi