🌏 چرا بر خداست که انسان را روی زمین هدایت کند ؟ بر خلاف حیوان که تنها غرایز حیوانی بر او حاکم است ، انسان علاوه بر غرایز حیوانی موجودی حق جو و حق طلب است ، یعنی دارای یک بُعد عقلانی و روحانی است که قابلیت نزدیکی به عقل مجرد یا نفس حقیقت و یا همان خدا را دارد ! ... اگر انسان روی زمین بدون راهنما و معلم حقیقی رها شود غرایز مادی بر فطرت روحانی او غلبه می کند و دیگر فرقی با حیوان نخواهد داشت ، حال آنکه خداوند قابلیت رشد فطرت روحانی را در او قرار داده است و او می تواند از طریق تربیت و سبک زندگی درست از زندگی یک حیوان مادی به یک انسان عادل و عاقل تبدیل شود . او می تواند به جایگاهی برسد که دیگر نه به خودش و نه به هیچ دیگری ظلم نکند ! ... او می تواند در مقابل امیال حیوانی خودش بایستد و طریق راستی و درستی را بپیماید ! اما آیا با آزاد گذاشتن انسان روی زمین و چیره شدن حیوانات دو پا روی آن انسان می تواند به این سعادت برسد ؟ نه ظلم بکند و نه بگذارد به خودش و دیگران ظلم بشود ؟ یا خداوند بدون هدف انسان را آفریده است و یا هدف و حکمتی پشت این داستان است ؟ یا العیاذ بالله خداوند بیکار و ظالم و سهل انگار است و یا به هدفی این خلقت را انجام داده است ؟ مسلما بر خداوند حکیم و عادل و بینیاز این حرف های پوچ و بی اساس نمی چسبد ! اما به واقع هدف و حکمت آفرینش انسان چه بود ؟ آیا هدف این است که مانند دیگر حیوانات بخورد و بخوابد و بجنگد و مقدار عمری بکند و بمیرد و تمام شود ؟ یا هدف این است که با مبارزه با نفس و شیطان به خدا یا همان عقل و حقیقت نزدیک شود و به عدالت برسد ؟ انسان دارای فطرت عقلانی و خدا جو است و اگر خدا بگذارد که در اثر سیاهی و ظلمات و تاریکی انسان همچون حیوان زندگی کند و بمیرد ، در حقیقت بر خلاف آفرینش خود عمل کرده است و پاسخ نیازات روحانی و عقلانی انسان را نداده و او را در زمینه رسیدن به عدالت و انسانیت کمک نکرده است ! پس خدایا تو چرا آفریده ای ؟ مشتی حیوان چهارپا که هیچ چیز نمی فهمند و دست آخر به فنا می روند و دیگری حیوان دو پا که می توانستی پاسخگوی نیازات روحانی آنان باشی اما آنان را رها کردی و آنان با کلی پرسش از وجود تو مردند و آنها را به حال خودشان واگذاشتی ! شما ای خدا اگر بهر لذت بردن هم می آفریدی این دنیا رسمش نبود که جز ظلم و درد ، این انسان دوپای عاقل چیز دیگری ندید ! براستی نه لذت و بهشتی دیدیم و نه آدم شدیم ... اصلا نمی دانستیم ابدی هستیم یا خاکی ... آیا بعد از مردنمان خبری هست یا همه چیز به پایان می رسد ! آیا بهشتی هست یا جهنمی ؟ اصلا کدام امتحان و پاداش و جزا ؟ که بخواهی حالا ما را بهشت ببری و جهنم ... و اینجاست که اگر روی زمین خداوند انسان را هدایت نکند و به بعد روحانی و عقلانی و مجرد او توجه ننماید ، براستی در حق او ظلم کرده است ! اگر حیوان نمی فهمید و زندگی می کرد ، اینبار این انسان می فهمد و درد می کشد و با کلی عقده های ذهنی و روانی زندگی می کند ! خداوندی که برای نیازات حیوانی انسان کوتاهی نکرده است ، نیازات خداجویانه اش را هم نادیده نگرفته است و به آن بهای زیادی داده است . آری بر خداست که یا انسان را نبای بر فطرت خداطلب می آفرید و حال که او را حق طلب آفریده است ، دست او را بگیرد و او را در مسیر هدایت قرار دهد ! که اگر غیر از این کند این به این معناست که خلقت خدا بدون حکمت و تدبیر است و از خدای حکیم و علیم و بینیاز جز لطف و رحمت و حکمت بیرون نمی آید ... و اگر خدا حکیم و علیم و بی نیاز نباشد پس او باید جاهل و نادان و نیازمند باشد و در واقع خدای واقعی را بالکل انکار کنیم ... . تنها با انکار خدای واقعی می توانیم بساط حکمت و تدبیر خلقت را جمع کنیم و همه چیز را تصادفی و انرژی و ماده را در راس امه چیز قرار دهیم ! یعنی کسی که می گوید هدایت خدا کجا بود ، پیامبران یعنی چه ، بهشت و جهنم سیخی چند و جمع کنید این حرفا را ، در واقع به خدای حکیم و علیم و مجرد و عقلانی هیچ اعتقاد و باوری ندارد ! ... و الا کسی که به خدای روحانی و مجرد و غیر مادی ایمان داشت ، هیچ گاه نمی تواند خلقت خدا را بدون حکمت و علم و عدالت در نظر بگیرد و حتماً حتماً دست هدایت خدا روی زمین را بالاتر از هر دستی می پذیرد ! ✍ علیرضا ساغندی @tarighatezendegi