🌏 ملعونی که قصد داشت امام صادق را از گناهان شیعیانش بیازارد فرات بن احنف گويد: در محضر امام صادق عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ بودم كه مردى از فرقه ملعون شده، بر حضرت وارد شد و اظهار داشت: به خدا سوگند! كه او را در نزد شيعيانش سرافكنده و بدنام مى‌كنم، پس گفت: اى ابا عبد اللّه! به من رو كن. حضرت توجّهى به او ننمود، دوباره سخن خود را تكرار كرد و حضرت التفاتى نكرد. بارى بار سوم سخن خود را بازگو كرد. پس حضرت فرمود: اى مرد، من توجّه كردم، حرف بزن، و تو هرگز سخن خوب نمى‌گويى. گفت: براستى شيعيان و دوستداران شما نبيذ مى‌نوشند. فرمود: بر نوشيدن نبيذ باكى نيست، پدرم از قول جابر بن عبد اللّه (انصارى) برايم فرمود: همانا اصحاب رسول خدا صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ وَ سَلَّمَ‌ نبيذ مى‌نوشيدند. پس آن مرد گفت: آن نبيذ را نمى‌گويم، بلكه منظورم شراب مست كننده است. حضرت فرمود: پيروان و شيعيان ما رشيدتر و پاك‌تر از آنند كه شيطان در رگهاى بدنشان تاثير ثابت بر جاى بگذارد و اگر هم شيطان ذليل چنان كند، پس (شيعۀ ما) پروردگارى مهربان و پيغمبرى غفران جوى و دوست دلسوزى دارد كه نزد حوض كوثر نجات‌بخش او خواهد بود. و ليكن تو و دوستان و اصحابت در وادى برهوت فريادرس مى‌طلبيد. راوى گويد: پس آن مرد زبانش بند آمد و سكوت كرد، سپس گفت: آن مست كننده را قصد نكردم، بلكه مقصودم عرق شراب است. امام صادق عَلَيْهِ‌ السَّلاَمُ‌ فرمود: خدا زبانت را از تو بگيرد، تو را چه شده است كه امروز نسبت به شيعيانمان، ما را اذيّت و آزار مى‌دهى‌؟ پدرم به نقل از امام علىّ‌ بن الحسين، از پدرش، از امام علىّ‌ عليهم السلام، از رسول خدا صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ وَ سَلَّمَ‌، از جبرئيل، از خداوند، مرا خبر داد كه فرمود: اى محمّد! براستى من ورود در بهشت فردوس را بر تمامى پيامبران ممنوع كرده‌ام تا وقتى كه تو و علىّ‌ و شيعيان شما وارد آن شويد، مگر آنكه از يكى از شيعيان گناه كبيره‌اى سر زده باشد، پس او را نسبت به ثروت و يا ترس از سلطان مبتلا و آزمايش مى‌كنم تا آنكه ملائكه را با روح و ريحان ملاقات و ديدار كند؛ و من هم نسبت به او خشمگين نخواهم بود. يك چنين حالتى براى شيعه ما حليت و پاكى است از آنچه كه در آن قرار داشت، آيا براى تو و دوستانت چنين وضعيّت و موقعيتى وجود دارد؟! پس خود را ملامت كن؛ و يا (اين سخنان و حالات را) رها كن. نشانی : المومن جلد۱ ص ۳۹ @tarighatezendegi