#حدیث
اسماعیل بن محمد، نوه عبد المطلب گوید: سر راه حضرت ابی محمد(امام حسن عسکری(ع)) نشستم، چون بر من گذشت، از نیازمندی خود باو شکایت کردم و سوگند خوردم که یکدرهم و بیشتر ندارم و صبحانه و شام هم ندارم، فرمود: بنام خدا سوگند دروغ میخوری در صورتی که ۲۰۰ دینار زیر خاک کرده ئی؟! من این سخن را برای نبخشیدن بتو نمیگویم، غلام هر چه همراه داری باو ده. غلامش صد دینار بمن داد سپس رو بمن کرد و فرمود: هنگامی که احتیاج بسیاری بآن دنانیر زیر خاکداری محروم میشوی، و راست فرمود، و چنان شد که او گفت، زیرا ۲۰۰ دینار زیر خاک کردم و با خود گفتم: پشتیبان و پس انداز روز بیچارگیم باشد، سپس بشدت برای مخارجی ناچار شدم و درهای روزی برویم بسته شد، آنجا را کندم معلوم شد، پسرم جای آنها را دانسته و برداشته و فرار کرده و چیزی از آنها بدست من نرسید.
📚اصول کافی دوره ۴جلدی،جلد۲ص۶۳۲
@tarighatezendegi