گفتمان قرآنی اقتصاد اربعین (۵)
در اقتصاد مدرن، فروشنده و مشتري، بدون آخرت است. نتيجه اينكه در مدرنيته، ‹اقتصاد بدون پول› موضوعيت ندارد، و در اقتصاد قرآني، ‹بيع بدون بهشت›، موضوعیت ندارد. آنجا كه جهت ‹معيشت› معطوف به ‹معيدت› است، همهی ابعاد مختلف بيع، معطوف به بهشت ميشود و اقتصاد بهشتي را يك اقتصاد انسانمدار بركتمند ميسازد كه پول در آن، نقش حداقلي خود را ايفاء ميكند.
در مقابل آنچه در مورد دنیا گفته شد آنچه در آخرت مطرح است ‹بیع› و ‹بیعت› است. قاعده بیع در قرآن به طور مبسوط و كامل در آيه ۱۱۱ سوره توبه آمده و تبيين اين موضوع است كه خدا مشتري اموال و نفس مؤمنين است -نه همه مردم ـ و در مقابل، بهاي آن را بهشت قرار داده است. و در ادامه ميفرمايد وعدههاي بر حق است كه در تورات و انجيل و قرآن آمده است و سپس ميپرسد چه كسي به عهد خود با وفاتر است نسبت به خدا. در ادامه، بشارت ميدهد به اين بيع و آن را فوز عظيم ميخواند.
چهار نوع ‹بیعت› قابل تعریف است:
۱ـ بیعت با خدا (یدالله)، ۲ـ بیعت با رسول خدا، ۳ـ بیعت با ولی امر و ۴ـ بیعت با برادر مومن. در مقابل اجرت که معیارش قیمت بود، ‹بیعت› اما با معیار ‹بهاء› شناخته میشود و به تعبیر علامه طباطبایی، اسم اعظم خدا ‹بهاء›ست. بیعت بدین معنی که خود یا کالایی را دائماً به کسی واگذار کردن (در بحث ‹اجرت›، این واگذاری به صورت موقتی است). کسی که با خدا بیعت کرده، مال و نفسش را به خدا واگذار کرده است.
در تلقی قرآنی و اسلامی و جامعه هجری، نهاد بازار اصالت ندارد و دست مرئی خدا که بالاترین دستهاست به جای دست نامرئی بازار دیده میشود. از طرفی در اصالت بازار مدرن، پول که ناظر به قیمت است اصل میباشد، و اجرت و قیمت، به ‹زیاد› و ‹اضافه› و ‹ربا› شناخته میشوند اما در جامعهی اسلامی و هجری به جای قیمت، ‹بهاء› اصل است، و به عبارتی، انسانها و کارهایشان بهاء دارند نه قیمت؛ همانگونه که خداوند خود، خونخواه امام حسین(ع)است، چرا که بهاء امام حسین (علیه السلام) خود خداوند است.
بنابراین در اسلام، هر چیزی ‹بهاء›ی دارد، که این بهاء در محضر خدا و همهی عالم سنجیده میشود و انسانها در بیعشان با خدا به بهاءشان میرسند، که نتیجه آن فلاح یا خسارت در آخرت است. در بیعت، شرافت و مفازت و جنت و بشارت رقم خورده است و لذا نتیجهاش ‹فوز› است؛ فوز عظیم.
✍️ اندیشکده تثبیت| حسینی
@tasbit1444_ir