. با نقاب یا بی نقاب وارد اتاق فرار می‌شویم. هر آنچه می‌ترسی را تصور کن شب گذشته آینده کنکور رفیق نارفیق راز مخفی‌تر از راز دنبال کنونی دنیایِ بعدِ دنیای کنونی هر چه و هر چه که می‌ترسی تصور کن ... ... ... ... حتی اگر از قیافه پیرمرد سر کوچه یا ماشینی با شیشه های دودی به سمت تو می‌آیند یا کوچکترین موضوعی که مخفی کردی و فقط خودت میدانی و خدای خودت ... ... ... شاید آخرین بار از دستِ سگی که دنبالت آمده یا بی‌هوا پارس کرده و قلبت را کف دستت گذاشته ترسیده‌ای ترس از ارتفاع ... ... ... حق با توست هیچ ترسی مسخره نیست و ترس ترس است و با تپش قلب در ارتباط . . .