شیرانِ ایران
ماییم و نفس های وحوش السرطان
ماییم و تپش های سریع و ضربان
ماییم که از ملت عشقیم و صفاییم
ماییم که در حنجره ها لطف و وفاییم
گر ببارند و بجوشند و خروشند یهود
باید که بدانند ز ما کم نشود عِرق وجود
از صدای غرش و خوف و خطر
کی بترسد این یل عین البشر
جملگی نسل خداییم و ز خون حیدریم
ما همان فرزند جنگ و خیبریم
تا به کی ظلم و لجاجت تا به کی طغیان گری؟
این سیاست سرنگون گردد به شمشیر علی
اتحاد ناب ایران کی شود ویران و دور؟
گر به خواب این را ببیند چشمِ کور
ترک و کرد و لر زبان، شیرانِ لک
لحظه ای در اتحادش نیست شک
این تمدن، این سراسر نور و شور
کی به تسلیم و رضا گردد صبور؟
ما مسلمانیم و ایرانیم و عشق و غیرتیم
اینچنین شیریم و بی باک و دلیران ملتیم
می خروشیم و ز غرش هایمان مرگت رسد
منتظر بنشین رذالت! تا هلاکت در رسد
شاعره: مرضیه شوکتی صالح
دانشجوی آموزش ابتدایی عترت واوان تهران
•┈••••✾•🌿☫🌿•✾•••┈•
🌐 روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان تهران
https://tehran.cfu.ac.ir/
https://eitaa.com/tehran_cfu_ac_ir
•••┈•✾•🌿☫🌿 •✾•••┈•