🇮🇷✨ ✨ بسم الله الرحمن الرحیم 🌱 نوشته ای برای ایرانم ... شاید این نقطه از زندگی، عجیب ترین بخش تمام حیات من باشد. من اتفاقات مختلفی را از سر گذراندم، من سوگ را دیدم، بیماری را دیدم، شکست را دیدم، غم را دیدم و در آخر در این لحظه مابین احساسات خودم گم شده‌ام. خودم را جسور، ترسیده، غمگین، باایمان و متحد با تمام هم وطنانم احساس میکنم... ما کجای تاریخ ایستاده‌ایم؟ سرنوشت در ما چه دید که انتخابش ما بودیم؟ برای جنگ برای جسارت برای حفظ کشور کلمات کم می‌آورند زیر بار سنگینی این حرف! ما آبروی ایران شده‌ایم... من و ماهایی که زمانی شاید خودمان هم خودمان را باور نداشتیم... ما کجا و نسل آبرودار دوران جنگ کجا؟! نمی‌دانم ولی پایان راهی که آمدیم چاره‌ای جز پیروزی ندارد، اگر پیروز نشویم اگر قدرت مابین دستان ما جان نگیرد تمام راهی که آمدیم بی فایده جلوه میکند‌... ما چاره‌ای جز پیروزی نداریم، در رگ و پی ما شکست شبیه از دست دادن غیرت است... میدانی؟ احساس میکنم عاجزم برای نوشتن... من کوچکتر از آنم که این بخش از تاریخ ایران را بنویسم... اما شاید، روزی زمانی، بعد از ما دختر بیست و یک‌ساله‌ی دیگری خواند، حیرت کرد، شگفت‌زده شد از این همه تلاطم، از اینهمه تلاطمی که زیر سایه‌ی ایران، «شهامت» شد. شهامتی که تنها وطن می‌توانست، در من روشن کند... شاید فقط یک ایرانی میفهمد، در منتهی الیه تمام کلمات من چه احساسی،جایی حوالی میدان آزادی تهران بلندپروازانه میرقصد. ✍🏻نویسنده:پارمیدا رحیم‌گل دانشجو پردیسِ نسیبه تهران ➖➖➖➖➖➖➖➖ صنفی رفاهی پردیس نسیبه •┈••••✾•🌿☫🌿•✾•••┈• 🌐 روابط عمومی دانشگاه فرهنگیان استان تهران https://tehran.cfu.ac.ir/ https://eitaa.com/tehran_cfu_ac_ir https://ble.ir/tehran_cfu_ac_ir https://rubika.ir/tehran_cfu_ac_ir