پیکر خونین زن به خاک و خون آغشته بود. شکاف عمیقی روی سرش بود. استخوان جمجمه فک و دندان‌هایش دیده می‌شد. کره چشمش از حدقه بیرون زده بود. آرام دستم را به بدنش نزدیک کردم تا تزریق عضلانی آمپول کزاز را انجام دهم. ناگهان دستم را گرفت. خیلی زود فهمیدم برای چه این کار را کرده. آرام در گوشش گفتم من زن هستم. بلافاصله دستش شل شد. او در آن حال هم مدافع عصمتش بود. کتاب زمانی برای زن بودن؛ روایتی خواندنی از رنج‌ها و مبارزه‌های زنان شهدا، مادران شهدا و زنان ایثارگر) 🟣 فرشته ها هم عاشق می شوند؛ رمانی عاشقانه با روایت های شنیدنی جذاب از دوران دفاع مقدس 🚚 + ارسال رایگان به ازای خرید ۵ دوره کتاب 📩 + به‌همراه عکس کارتی شهدا 🔖+ نشانک کتاب 🔥تخفیف بیشتر برای سفارش های بالای ۵۰ جلد ⌛️ فرصت شرکت در جشنواره: تا ۳۱ شهریور 🟣 خرید از سایت: Telavatearamesh.ir یا تماس با: ☎️ 02632777066 📞09190330159 یا پیام به ادمین: @telavat_aramesh 🔸 🔸 @telavate_aramesh