15.77M حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
بازم دماوند و روایت (88) هشتاد و هشتمین صعود صبح چهارشنبه یکم مردادماه بود که تلفن زنگ زد و آقای حاجی حسین شایق پشت خط بود و من را به صعود دماوند دعوت کرد ، بساط را جمع کردم. ظهر همان روز از یزد به سمت پارکینگ دماوند رفتیم. بامداد پنجشنبه دوم مرداد ساعت 1 چراغهای پیشانی را بستیم و حرکت کردیم. هجده ساعت کوهنوردی سخت، با تمام فراز و نشیب هایش، تا عصر پنجشنبه طول کشید. وقتی بعد از 18 ساعت کوهنوردی که در آن 3 ساعت استراحت هم کردیم در یک صعود آسفالت به آسفالت به پارکینگ رسیدیم و به سمت یزد حرکت کردیم و در روز جمعه به استخر رفتم و بیش از 2000 متر شنا کردم، انگار نه انگار که تازه از بلندترین قله ایران پایین آمده ام. شنبه هم طبق روال همیشگی به محل کارم شرکت آلتون مثل همیشه سر وقت و پرانرژی رفتم. راستش را بخواهید، این قدرت را از دعای خیر دوستان و عشق به ماجراجویی دارم. باتشکر مهدی گلشن نیا