🌐 برای خانوده ما پیام‌های تهدید‌آمیز می‌آمد ▪️ گفت‌وگوی تسنیم با دختر دانشمند هسته‌ای شهید منصور عسگری 🔹 پدرم با شهید عباسی و علیمحمدی از زمانی که در دانشگاه شیراز تحصیل می‌کرد، آشنا شد. از وقتی دکتر علیمحمدی به شهادت رسید، شاید منتظر خبر شهادت پدر بودیم. هم در لیست ترور و هم در لیست تحریم بود. 🔹 چند وقت یکبار برای من، مادر، خواهر و عمویم، پیام‌های تهدید آمیز می‌آمد. مدتها پیش برای من در تلگرام پیامی آمد با این مضمون که «خانم فاطمه عسکری پدر شما فعالیت‌هایی دارد که با موازین ما مغایرت دارد». 🔹 ساعت ۸ و نیم شب ۲۲ خرداد از همگی خداحافظی کردم و از خانه آنها در شهرک شهید چمران بیرون رفتم. حدودا ساعت سه و نیم شب صدای انفجار وحشتناکی را شنیدم. ابتدا فکر کردم صدای رعد و برق است ولی بعد فهمیدم حمله شده، اسم شهرک شهید چمران را در گروههای خبری دیدم. خیلی نگران شدم. 🔹 همان زمان شروع کردم به تماس گرفتن با تلفن همراه اعضای خانواده ولی هیچ کدام در دسترس نبودند. شوهر خواهرم وقتی به آنجا رفت گفت ساختمان ویران شده و... 🔹 در اثر این حمله، طبقات یک تا 6 به طور کامل تخریب شده بود و قسمتی از طبقات ۷ تا ۱۴ روی طبقات ۱ تا ۶ افتاده بود. گفتند حدود ۶۰ پیکر از ان ویرانه‌ها خارج کردند. آواربرداری ۵ روز طول کشید. 🔹 بقایای بدن پدر و خواهرم از زیر آوار پیدا شد . لحظات آخر روز پنجم، آخرین پیکری که از آوار بیرون آمد، پیکر زهرای سه ساله بود. پیکر و اجزایی از مادرم هنوز شناسایی نشده است. 📍اخبار مهم و فوری را از اینجا بخوانید 🔗 https://eitaa.com/joinchat/4012703770C4d4f2fdc1f