خواهرِ شهید از برادر مجاهدش روایت‌ می‌کرد. از اخلاق و مرامش می‌گفت اما؛ بغض گاهی راه گلو را می‌گرفت💔 از سه سال چشم انتظاری برای پیکرِ برادر... چه سنگین است از دست دادن عزیز و پاره‌ی تن. ما هم این روز ها امنیتمان را؛ کربلا رفتن هایمان را مدیون همین خون های ریخته شده‌ایم و چه مسئولیت سنگینی در قبال تک تک این خون ها و این خانواده ها داریم... حال و هوای معنوی خانه و خانواده عجیب به جان و دلمان نشسته بود! خاطره این عصرِ دلنشین و معنویِ دیروز و هم‌صحبتی با یک عزیز؛ تا ابد بر وجودِ ما حک شد!♡ بماند به یادگار از سومین روز ماه مهر 🌱 @javanebasiiji57