#مهارتهای_زندگی
#جادوی_کلمات1
👑 نصر بن احمد یکی از پادشاهان سامانی👑، زمستان ها در بخارا اقامت میکرد و تابستان به سمرقند یا به شهری از شهرهای خراسان میرفت . یک سال به هرات رفت و بهار و تابستان را در آنجا گذرانید و به جهت خوشی هوا و فراوانی نعمت، پاییز و زمستان نیز در آنجا ماند و بدین سان اقامت او چهار سال!
طول کشید. سران و بزرگان که همراه امیر بودند از دوری خانواده دلتنگ شده نزد رودکی شاعر رفته از او چاره¬جویی کردند تا امیر به بخارا بازگردد. رودکی که از قدرت سحرانگیز شعر و ادب دوستی امیر باخبر بود شعر معروف «بوی جوی مولیان» را سرود و در مجلس امیر در پردهی عشاق خواند.
چند بیت آغازین شعر ...
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر ماه است و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی...
✅رودکی چون به بیت «میر سرو است و بخارا آسمان …» رسید امیر چنان به هیجان آمد که بی کفش و جامهی سفر، بر اسب🦄 نشست و رو به بخارا نهاد و بدون توقف تا آنجا رفت!
🌸🌹این پست، طلیعه مطالبی با عنوان
#جادوی_کلمات است با ما همراه باشید.🌹🌸
✍️🌱🌷
@zendegiaram98🌷🌱✍️