✍️ 🔸حکمت الهی در آفرینش عقرب در تاریخ نوشته اند در زمان «خوارزم شاه» شهر «نیشابور» پایتخت بود. در آن زمان، نیشابور بسیار آباد بود و حدود یک و نیم میلیون نفر جمعیت داشت. متخصصین هر فن و استادان هر رشته از علوم در آن جا به سر می بردند. «یحیی بن زکریای رازی» که استاد در علم طب بود، در این شهر زندگی می کرد. و در همین اوقات، یکی از امرای فارس به فلج مبتلا شد و با گرفتن پادرد زمینگیر گردید. او هر چه مداوا کرد، سودی نبخشید و بیماری اش علاج نشد. وقتی از معالجه در فارس مأیوس گردید، تصمیم گرفت به نیشابور برود، شاید «رازی» بتواند او را معالجه کند. حاکم را با وسائل آن روز که اسب و قاطر و کجاوه بود، به نیشابور بردند. وقتی او وارد نیشابور شد، عصرگاهان بود و مغازه ها تعطیل گشته بود. به ناچار او را به کاروانسرایی بردند تا شب را در آنجا به سر برند. آن شب هوا بسیار گرم بود، در نتیجه همراهان حاکم تصمیم گرفتند برای خواب به پشت بام بروند. آنها این کار را کردند و حاکم را در کف کاروانسرا رها نمودند. صبح که آن ها پائین آمدند تا به سراغ حاکم افلیج بروند، با کمال تعجب حاکم را مشاهده کردند که از بستر برخاسته و قدم می زند. از او پرسیدند: «چگونه بهبود یافتی ؟» حاکم پاسخ داد: «خودم هم نمی دانم. » همراهان تصمیم گرفتند سراغ رازی بروند و علت بهبودی را از او بپرسند. بیمار را نزد رازی بردند. رازی دستور داد او را برهنه نمایند. وقتی حاکم را برهنه کردند، دو عقرب را در لباس حاکم پیدا نمودند. رازی گفت: «بیماری حاکم فقط با زهر عقرب معالجه می شد.» همراهان حاکم وقتی به حکم خلقت عقرب پی بردند، سپاس خدای را به جای آوردند. 📚عدل (شهید دستغیب رحمه الله ) ص 83 حال خوش 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92