😭 سلام به شما و تمام دلسوختگان داغ حاج قاسم صبح جمعه با صدای پسرم بیدار شدم و صدای بلند قرآن که از تلوزیون پخش میشد. پسرم گفت مامان اون آقایی که خیلی دوستش داشتی رو شهید کردن و من تا ظهر اون روز از شدت غم و اشک و حسرت نتونستم از جام تکون بخورم. احساس کردم یکبار دیگه پدرم رو از دست دادم.بعد از فوت پدرم غمی به سنگینی داغ حاج قاسم به دلم ننشست. حتی داغ حاجی سخت تر از روز یتیم شدن خودم بود.