زندگی از غسالخونه تا برزخ
«جوان ترین مرده شور»، عنوانی که شاید خیلی‌ها حسی به آن نداشته و با بی تفاوتی از كنار آن رد شوند. اما
بچه هم دارید؟ نه، هنوز عقد هستیم.  فکر مي‌کنید اگر در آینده فرزندی داشته باشید چه نظری نسبت به شغل شما دارد؟ (جوابی ندارد، مي‌خندد و می‌گوید تا به حال به‌اين مسئله فکر نکرده،نمي‌داند!)  چه شد که به‌اين شغل علاقه‌مند شدید؟ من قبل از‌اينکه به‌اين شغل مشغول شوم هم زیاد به بهشت زهرا مي‌آمدم.‌اين جا را دوست داشتم و از‌اين جا ترسی نداشتم. هم به خاطر مسائل اعتقادی هم‌اين که حس مي‌کردم در‌اين فضا آرامش پیدا مي‌کنم برخورد همکارانتان با شما چطور است؟ آنها هم به اندازه شما از شغلشان راضی هستند؟ خوبند، آنها هم با‌اين شغل کنار آمده اند و از شغلشان راضی هستند. با من هم رفتار خوبی دارند.پدر من هم اوایل از‌اين شغل راضی نبود، اما حال که شغل من را بیشتر مي‌شناسد نه تنها راضی است که من را تحسین هم مي‌کند.  پیش آمده که شب هم در غسالخانه باشید؟ بله، تا به‌حال پنج شب، شب کار بودم. شب را در غسالخانه مي‌ماندم، اما‌اين طور نبوده که ترسیده باشم.خیلی‌ها تصوری عجیب و ترسناک از حضور در غسالخانه دارند اما هر قدر‌ايمان و اعتقاد آدم بیشتر باشد، بهتر با‌اين موضوع کنار مي‌آید. مصاحبه باغسال جوان http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5