زندگی از غسالخونه تا برزخ
مصاحبه خواندنی با سه غسال ( مرده شور ) این بار مصاحبه کنندگان ما هیچ تفاوتی با دیگر افراد جامعه ندا
شرایط ورود به این کار چه بود ؟آیا اموزش خاصی دیدید؟ بیدکی: شرایط خاصی نداشت به سازمان آرامستان ها پیشنهاد دادیم و به خاطر کمبود تقاضا برای این بخش قبول کردند و شروع به کار کردم غسالی را هم از غسال سابق که الان بازنشسته شده یاد گرفتم هیچ روحانی کسی که بخواهد بیایید اینجا و به ما یاد دهد نبوده. ایزانلو: خودم تقاضا دادم ولی الان از این کارم پشیمانم آموزش بخصوصی ندیدم کار را هم از غسال قبلی یاد گرفتم حوزه علمیه هم هیچ نظارتی برکار ما ندارد ،درست و غلط کار هم با خودشان. اسماعیل زاده: به درخواست همکار سابقم به سازمان تقاضا دادم و وقتی قبول کردند وارد این کار شدم و در کنار خانم غسال قبلی کار رو یاد گرفتم جایی آموزش ندیدم. ازدواج کرده‌اید؟ فرزند دارید؟ بیدکی: بله 7 فرزند دارم ایزانلو: بله 2 فرزند دارم اسماعیل زاده: ازدواج کرده ام ولی بچه ندارم نظر همسر ،فرزندان و خانواده تان در مورد شغل تان چیه ؟ آیا از شغل شما راضی هستند؟ برای پسرم خواستگاری می رویم به محض اینکه میدانند من مرده شورم جواب منفی می دهند. سئوال من این است که شغل من به فرزندانم چه ارتباطی دارد؟ بیدکی: خدارو شکر همسرم کارم رو قبول کرده اما بچه ها از اسمشان مشخص است بچه اند دیگر راضی نیستند در مدرسه یا جای دیگر وقتی از شغل پدرشان پرسیده اند هیچ وقت نگفته اند که کارم چیست می گویند کارمند شهرداری هستم. ایزانلو: همسرم قبول کرده و به خاطر ثوابی که در این کار می دید از این کار استقبال می کرد اما فرزندانم هرگز شغل پدرشان را روشن نمی گویند و همیشه به اسم کارگر شهرداری نام می برند. اسماعیل زاده: من و همسرم اینجا غریبیم و تنها کسی هم که از شغلم خبر دارد همسرم است که راضی است به خانواده ام نگفته ام چون می دانم هرگز موافقت نمی کنند. نگاه جامعه به کارتان چطور است؟برخورد مردم با شما وقتی می فهمند که غسالید؟ بیدکی: تا وقتی که نمی دانند شغلمان چیست که مشکلی ندارند اما همین که می گویم غسالم انگار که گفته باشم قصاب آدم هایم همه از من دور می شوند اما برخی از مردم هم استقبال می کنند که تعدادشان کم است. این کار از نظر فرهنگی هنوز جانیفتاده مردم با کار ما آشنا نیستند .برای دخترم خواستگار می آید همین که می داند شغلم غسالی است می رود، برنمی گردد،برای پسرم خواستگاری می رویم به محض اینکه میدانند من مرده شورم جواب منفی می دهند. سئوال من این است که شغل من به فرزندانم چه ارتباطی دارد؟ چرا باید آن ها تبعات کار پدر را بکشند؟ کاری که من و همکارم با تمام سختی هایش قبول کردیم اما کسی قدر دان نیست. ایزانلو: شغل ما باید در جامعه جا بیفتد ،با این که صدا و سیما برنامه ها و فیلم های خوبی درباره “مرده شوری” تهیه کرده ولی نگاه خیلی از مردم نسبت به این کار تغییر نکرده خیلی ها نمی دانند ما از کاملترترین وسایل بهداشتی در کارمان استفاده می کنیم و هیچ وقت ارتباط بدنی بدون دستکش با مرده ها نداریم و کارمان بهداشتی است ،اما وقتی من ایزانلو که قبل از این کار آشپزی برای مجالس می کردم حالا در یک مراسم غذا را بکشم یک سوم غذا می ماند مشخص است نگاه جامعه چیست ! خیلی ها برخورد خوبی با ما ندارند. اسماعیل زاده: چون من اینجا غریبم زیاد من را نمی شناسند اما کسانی هم که می فهمند تعدادی خوب برخورد می کنندو بعضی ها هم برخورد خوبی ندارند به مردم نمی گوییم که غسالم. مصاحبه با غسال ها http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5