🟢
#داستان
🔸 خاطره اي از جنگ
رزمنده اي نقل مي كرد، با دوستم در جبهه نور بر ضد صداميان كافر در ناحيه جنوب بودم ،
دوستم بر اثر اصابت تير (يا تركش خمپاره ) به زمين افتاد و ديدم در حال شهادت قرار گرفت ،
او را به سوي قبله كشاندم ، ديدم اشكي ريخت و گفت : عزيز جان ، مرا به سوي كربلا بكشان ،
صورتش را به جانب كربلا برگرداندم ،
شنيدم در آن حال كه با سوز و گداز روحاني خاصي بود، سه بار گفت : السلام عليك يا اباعبداللّه الحسين ، و سپس شهد شهادت نوشيد، و گوئي روحش به سوي كربلا رفت و حسين علیه السلام آمد و او را با خود برد.
تاريخ در جريده عالم به خون نوشت
تاريخ استقامت ديرين گامتان
اي جمع بي كرانه پروانه گان شوق
هرگز مبادا، يكه و تنها امامتان
#خواندنی
.
🔵 کانال
#داستان و
#طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92