غسالخانه ی زنان🧕🏻
منبع
neiynava313
neiynava313
للهم_عجل_لولیک_الفرج
برای تسلّای قلب داغدار عمّه صاحب الزمان سلاماللهعلیهما...
تو رو به اضطرار زینب...بیا آقا...
درغسالخونه رو باز کردم اولین چیزی که به چشمم میخوره بلانکادرها ی افتاده ی گوشه ی غسالخونه س ،هوووف ...
سخته نمیتونم بیخیالش بشم روزی میاد که تن خسته ی منم روی این بلانکادرها قرار میگیره روی شونه های عزیزام منو میارن اینجا،بازم خدایا شکرت قبل از اینکه منو روشونه ها بیارن اینجا خودم با پاهای خودم چندین بار اومدم اما هنوز عادت نکردم به این فضا هنوز برام غربیه، عروس رو از سردخونه اوردن داخل بلانکا رو کلی خون ریخته بود!! مشکلش چیه؟ مگه نگفتید تصادفی نیست! پس این همه خون برا چیه؟ بقیه رو بیرون فرستادم من موندم و رفیقام ،رفتم جلو آینه همون اینه ی کدر همیشگی،زیر ماسک باخودم زمزمه میکنم الهی شکرت که تو این مسیر منو قرار دادی.... بچه ها کاور رو بازکنید ببنیم این خون ازکجا میاد؟ تا کاور رو باز کردن بوی خون تو فضای پیچید،درها رو باز کردم که بوووو بیرون بره، با چادر رنگی روی صورت زیباش پوشنده بود،چادر رو کنار کشیدم💔 یکی میگفت این که همکلاس منه،یکی قدم هاشو عقب تر برد،منم خیره به چشمای بسته ش شدم...عروسم جوان است جوان😭 این روزا چه خبر چرا همش جوون میاد زیر دستم چقدر مر.گ.نزدیکه چقدر بیخ گوش ماست و ماها غافیلیم😭من از م.ر.گ نمیترسم اما اعمالم شب اول قبرم حق الناس ووو میترسم خدایا،خدایا تورو بحضرت منو تا پاک نکردی از دنیا نبرررر خدایااااا، دوستم بم گفت چادر ش چیکار کنم !! گفتم تو کسی رو درب غسالخونه میبنی؟ مگه کسی پشت در براش اومده؟؟؟ کسی منتظر ش نیست💔بزار گوشه کسی لازمش نداره...
سرش رو از روی سنگ غسالخونه بلند کردم سر خشک وکج ،رنگ صورت زرد شده بود، از بینی و دهن خون ابه می اومد، دستاش پر از جای سرنگ بود که از اونجا خون می چکید....
ادامه دارد
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5