با سلام میخواستم یه خاطره از غسالخانه بگویم
من یکی از غسالهای شهرستان دورود هستم
خاطره امروز ۱۲/۱۱ ۱۴۰۳که برایمان پیش امد بنویسم
امروز دوازدهم بهمن یه خانم جوان از عشایر از عشایری که راههای صعب العبور دارند برای شستشو اوردن
مادر این خانم میگفت با هلی کوپتر به ان مکان رفت وامد میکنن
هیچ وقت هلی کوپتری برای ادم های عادی در اختیار شان نمیگذرانند که به هم دیگر سری بزنن فقط درمواقع ضروری مثلا کسی فوت کند یا زن زائو داشته باشن و موارد دیگر......در اختیارشان میگذارنند
مادر این خانم میگفت من چند سال بود که دخترم را ندیدم و میگفت جسد دخترم تا هلی کوپتر به شهر دورود اوردن سه روز طول کشیده
من از درگاه خداوند طلب عفو دارم که این خاطره را میگوییم و اینو بگم خودم کلی برا این میت گریه کردم که این زن چقد زحمت کش بوده واقعا دست و پاهای این زن در اثر زحمات زیاد ترک داشت و زن جوانی که آرزوها برای دختر کوچکش داشته .از شما میخوام پیامی به مسئولین ناز پرورده بدید که چرا در کشور ی با این همه منابع باید انسانهایی باشند که اینقد در سختی باشن دختری که چند سال بوده خانوادش رو ندیده چه زجری کشیده مسئولین یه کم به فکر این عزیزان زحمت کش باشن اگه اینا نباشن ما نمیتونیم بر سر سفره هایمان گوشتهای لذیذ داشته باشیم این عشار دامدار هستن و بخشی از غذای کشور رو دارن اینا تهیه میکنن .و من خداوند رو هزاران مرتبه شکر میکنم بخاطر زندگی خودم هرچند که حقوق ما هم کمه و داریم به سختی زندگی میکنیم ولی زندگی ما از عشایر دلاور در رفاه نسبی هست.
کانال زندگی از غسالخانه تا برزخ👇
http://eitaa.com/joinchat/2599157794Cd132efc1d5