❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
💢«تسلیم شدن یهودیان»هشتمین عامل #عامل_پیروزی_امام_زمان 👆سه دین اسلام، مسیحیت و یهود، ادیان ابراهیمی
💢«نابودی بسیاری از دشمنان قبل از قیام» نهمین #عامل_پیروزی_امام_زمان
👆یکی دیگر از عوامل پیروزی حضرت مرگ دشمنان آن بزرگوار قبل از قیام است. بسیاری از معاندانی که علاقه ای به برقراری عدالت جهانی ندارند و آن را به شدت با منافع شخصی خود ناسازگار می یابند قبل از قیام آن حضرت در چنگال جنگ ها و بیماری ها و … گرفتار شده و جان بی ارزش خود را از کف می دهند. حضرت هنگامی ظهور می کند که خداوند متعال بسیاری از این جماعت را از صحنه روزگار محو کرده و از این طریق راه را برای پیروزی آن وجود نازنین هموار کرده است. امام صادق علیه السّلام فرمود: «قبل از قیام قائم هر مرگى وجود دارد، مرگ سرخ و مرگ سفید، تا اینکه از هر هفت نفر، پنج نفر مىمیرند، مرگ سرخ کشته شدن است و مرگ سفید بیمارى طاعون است»[۱]در روایت دیگرى مىفرماید: «حضرت خروج نمىکند تا اینکه یک ثلث از مردم کشته شوند و ثلث دیگر از دنیا بروند و ثلث دیگر باقى بمانند»[۲]
🔺به هر روی ممکن است کشته شدن های فراوانی که در آستانه ظهور امام زمان (عج) در روایات، مورد اشاره قرار گرفته است ناظر به همین وقایع باشد، وقایعی نظیر جنگ های جهانی، جنگ ها شوم خاورمیانه، بیماری های ناشناخته که با سرعت فراوان در حال رواج هستند و …
📚پی نوشتها:
[۱] معجم الملاحم و الفتن، ج ۴، ص ۲۹۱.
[۲] . همان، ص ۷۵.
ᚐᚑᚒᚓᚔ﴾💚﴿ᚔᚓᚒᚑᚐ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها♥️🤲
#امامزمان💚
#مهدویت☘
┄═❁🍃🪴🍃❁═┄
«سبک شهدا»♥️•𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
@Ostad_Shojaeانسان شناسی 115.mp3
زمان:
حجم:
11.75M
#انسان_شناسی ۱۱۵
#استاد_شجاعی
#استاد_پناهیان
▪️چرا دنیا برای من جذاب نیست، ولی دائماً برای موفقیتها و پرشهای بلندش برنامهریزی میکنم،
- اما حتی با اینکه تلاش میکنم، باز هم خیالِ من ناخوداگاه بهسمت خیالاتِ بلند و عاشقانهی ابدی نمیرود؟
- مشکل من کجاست که درِ خیالِ من، برای پروازهای بلند بسته است؟
Ali Fani1_2286423486.mp3
زمان:
حجم:
9.08M
مَندُعآيفَرجمیخوآنَمبیـآآقـا؎ِمَن!
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@sabkeshohadaa🍂
🔴 آقا اجازه، به ما هم یه مقدار پول تو جیبی بدین، همش به نتانیاهو پول میدین!
#ژلنسکی
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》 خاکهای نرم کوشک💦 🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برو
. 🇮🇷《هو الله العلیّ الاعلی》
خاکهای نرم کوشک💦
🌷زندگینامه #شهیدعبدالحسین_برونسی🌷
🕊 قسمت دهم
《نارضایتی در تقسیم اراضی و شروع مبارزات(۵)》
🌷با غیظ ادامه داد: این نونش از اون یکی #حروم_تره! از فردا صبح زود، رفت به قول خودش سر گذر. سه، چهار روز بعد، آخر شب که از سر کار برگشت، گفت: امروز الحمدالله یک #بنّا پیدا شد که منو با خودش ببره سر کار.
گفتم: این روزی چقدر می ده؟
گفت: ده تومن. 🍃🇮🇷
🌷کارش #جان_کندن داشت. با کار لبنیاتی که مقایسه می کردم، دلم می سوخت. همین را هم بهش گفتم. گفت: هیچ طوری نیست، نون زحمت کشی، نون #پاک_و_حلالیه، خیلی بهتر از کار اوناست.
کم کم توی همین کار بنّایی جا اُفتاد و کم کم برای خودش شد《اوستا》. حالا دیگر شاگرد می گرفت، دستمزدش هم بهتر از قبل شده بود.😊🦋
🌷توی همان ایام، یک روز #مادرش از روستا آمد دیدنشان. یک بغچهٔ نان و دو، سه کیلو ماست چکیده و چیزهای دیگری هم آورده بود برامان. عبدالحسین همه را برداشت و زود برد آشپز خانه. مادرش گفت: امان می دادی تا یه کمی بخورَن بچه ها.
تشکر کرد و گفت: حالا که کسی گرسنه نیست، ان شاء الله بعداً می خوریم. نه خودش خورد و نه گذاشت #من_و_حسن به آنها دست بزنیم.🌷❤️
🌷 مادرش که رفت #حرم، سریع بغچهٔ نان و چیزهای دیگر را برد توی یک مغازه و کشید. به اندازهٔ وزنشان، پولش را حساب کرد داد به چند تا فقیر که می شناخت. آن وقت تازه اجازه داد ازشان بخوریم. مادرش را هم نگذاشت یک سر سوزن از جریان خبر دار شود، ملاحظهٔ ناراحت نشدنش.
پیر زن چند روزی پیش ما، ماند. وقتی حرف از رفتن زد، #عبدالحسین بهش گفت: نمی خواد بری ده، همین جا پهلوی خودم بمون.💚🌸
🌷گفت: #بابات را چه کار کنم؟!
گفت: اونم می آریمش شهر.
از ته دل دوست داشت مادرش بماند، بیشتر جوش زمینهای تقسیمی را می زد. مادرش ولی راضی نشد. راه افتاد طرف روستا. عبدالحسین هم رفت روستا که از پدرش خبر بگیرد. همان جا نوجوانهای آبادی را جمع می کند و بهشان می گوید: هر کدوم از شما که بخواد بیاد مشهد درس طلبگی بخونه، من خودم #خرجش را می دم.☺️🌺
🌷سه تا از آنها پدر و مادرشان را راضي کرده بودند که با عبدالحسین آمدند شهر.
عبدالحسین اسمشان را توی یک #حوزه نوشت. از آن به بعد هم، مثل اینکه بچه های خودش باشند، خرجی شان را می داد. خودش هم شروع کرد به خواندن درسهای حوزه، روزها کار و شبها درس. همان وقتها هم حسابی درگیر کارِ #مبارزه_با_رژیم شده بود.🇮🇷🌷
من حامله شده بودم و🕊.....
#ادامه_دارد...🔰