اما از طرف دیگه، وقتی این حس کنترل نشه، میتونه مانع تو به رسیدن یه سری هدف هات باشه، و یا حتی سلامتیت رو به خطر بندازه
کنترل کردن احساسات انسان، اول از همه به دست خودشه
اینکه چطوری اونارو دسته دسته کنه و ازشون برای حفاظت خودش استفاده کنه و یا حتی محافظت از دیگران
حتما تو زندگیمون با ادمایی برخورد کردیم که از شدت ترسیدن مشکلاتی از قبیل فشار خون و بیماری های قلبی و اختلال پیدا کردن در سلامت روان و... پیدا کردن
ممکنه بخاطر این باشه که هنوز به باور قلبیِ اینکه یکی هست که مراقب خودش و اطرافیانش باشه، نرسیده باشه؟
دیدید وقتی بچه ای دوچرخه سواری میکنه، چون که اطمینان داره که دوچرخه اش کمکی داره، با خیال راحت به دوچرخه سواریش ادامه میده و اتفاقا از اون کار لذت هم میبره؟
این درسته که یه سری ترسیدن ها دست انسان نیست
که البته این یه امر طبیعیه که اگه نباشه، باید نگران بود
ولی شدتش و کنترلش کردنش دست خودمونه
وقتی از یه موضوعی ترس داریم، ازش فراری هستیم، در اکثر مواقع بهتره که باهاش مواجه شیم، و حتی ممکنه که یه سری مواقع زندگی اون موضوعی رو که ازش میترسیم رو برامون رقم بزنه، پس باید خودمونو یه جوری اماده کنیم که از بعد از گذشت یه مرحلهٔ جدید از زندگی، از دست نریم!
زندگی پر از چالشه، پر از اتفاقای گوناگون، پر از هیجانات، پر از احساسات مختلف
این ما هستیم که تعیین میکنیم که چطور از اون چالش ها عبور کنیم و در اخر سربلند ازش بیرون بیایم
برای گذشت از این چالش ها ترس داشتن هم میتونه مارو جلوتر بندازه، و هم میتونه از هدفمون عقبمون بندازه
برای کنترل کردن اینکه چطوری تعیین کنندهٔ مسیر زندگیمون باشیم،باید به این باور برسیم که مثل همون کودکی که به کمکی های دوچرخه اش ایمان داشت، ماهم باید به خدا ایمان داشته باشیم