•°🌷
وشھادتپایانکسانیستکه..
دراین روزگارگوششان
غباردنیانگرفته باشد!
وصدای آسمانرابشنوند!
وشھادتحیاتِعِندَربِّاست..!🌿
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
ابوتراب را گفتند: یاعلی! چہ کردی کہ
«علی» شدی ؟!
حضرت فرمود: نگهبانِ دلم بودم..💛✨
خلاصهیِ مطلب اینہ کہ مراقب دلت
باش بنده خدا :)
#تلنگـــــــرانہ⚡️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
ڪسۍ ڪہ توۍ هیئت فقط سینہ مۍزنہ
خیلۍ ڪاࢪ بزࢪگۍ نمۍڪنہ...
ڪسۍ ڪہ سینہ مۍزنہ فقط یہ سینہ زنہ،
شیعہۍ مࢪتضۍعلۍ
باید با ࢪفتاࢪش عشقش ࢪو ثابت ڪنہ:)
[شھید مصطفۍ صدࢪزاده]
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
رفیـقمۍدونـۍچـراآدمـابعضۍوقـتا
بـۍدلیلدلـترومۍشڪونـن..؟!
حواسـتبھوقتـایۍبـودهڪھباگناهـت
دلامامـتروشڪستۍ..؟!
دلولـیھخداروشـڪستنڪمنیسـتا
سـادهازشنگـذر ..!🌿''
#تلنگـــــــرانہ⚡️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
با هم رفتیم ارومیه. شب توی راه بودیم. از سحر منتظر بودیم ماشین بایستد، نماز صبح بخوانیم. می خواست به قهوه خانه ای جایی برسد. جاده بود و بیابان. تا میرسیدیم به خوی، نماز قضا میشد. مهدی جوش می زد. آخر بلند شد و به راننده گفت همان جا نگه دارد. کتش را پشت و رو کرد که من روی آن بایستم و خودش روی خاک ها نماز خواند.
#شهید_مهدی_باکری🕊
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
حاج حسین یکتا مےگفت :
در عالم رویا به شهید گفتم چرا برای ما دعا نمی ڪنید کہ شهید بشیم💔؟!
شهیدگفت: ما دعا میکنیم؛
براتون هم شهادت مینویسند
ولی گناه میکنید پاک میشہ…😞
#تلنگـــــــرانہ⚡️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
•°🌷
یکی از دوستان شهید تعریف میکرد:
اگر کوچکترین بیاحترامی یا حرفی می خواست
زده شود یا تذکر میداد که صحبت نکنیم یا جمع
را ترک می کرد.خیلی برایش مهم بود که نقدها و
شوخیهایمان سمت بیادبی نرود و کسی خدای
نکرده به بزرگان و بالاخص مقام رهبری اساعه
ادبی نکند. علاقه شدیدی به اهل بیت داشت. در
کربلا و مشهد رفتنهامان خیلی این ارادتش را میدیدیم. حتی بعضی اوقات تکرار میکرد که
«در هیات نباید بعضی از حرفها زده شود.
هیات حرمت دارد.»
#شهیدآرمانعلیوردی🕊
#رفیقشهیدم💔
#شهیدانه♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
✿✵✰ یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
علامه مجلسی در دهه عاشورا در عالی قاپو
در حضور شاه از هیئات عزاداران پذیرایی
میکرد و خوشامد میگفت
روز عاشورا میبینند ایشان نیامد
خود شاه عهدهدار پذیرایی میشود
و یکایک هیئات میآمدند تا هیئت حمّالها
وارد میشوند
شاه میبیند علامه مجلسی با لباس سیاه بلند
در میان آنها مشغول سینه زدن است
شاه فردا با جمعی به منزل علامه مجلسی
رفته و علت را جویا میشود
علامه میگوید: روز تاسوعا که
مشغول خوشامد گفتن بودم در هنگام ورود
دسته حمّالها در میان آنها پیرمرد قوزداری بود
که وقتی سینه میزد خیلی قیافه مضحکی
پیدا میکرد من بی اختیار تبسمی کردم
شب رسول خدا ﷺ را در خواب دیدم
سلام کردم حضرت عنایت نفرمود
فرمودند: چرا امروز به سینهزن حسین من
تبسم کردی؟
عرض کردم: آقا عمدی نبود
فرمود: اگر عمدی بود که حسابت پاک بود
برای جبران کار امروزت فردا برو
در دسته حمالها و سینه بزن
↲ما سمعت ممن رأیت صفحه ۶۵،۶۶
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪ @sabkeshohadaa🍂⃟💕
عباس بابایی در ۱۴ آذر ۱۳۲۹ در شهر قزوین زاده شد.وی دوره ابتدایی را در دبستان «دهخدا» و دوره متوسطه را در دبیرستان «نظام وفا» گذراند. پس از گرفتن دیپلم، در سال ۱۳۴۸ در رشتهٔ پزشکی پذیرفته شد، اما به دلیل علاقه به خلبانی، داوطلب تحصیل در رشته خلبانی نیروی هوایی شد و پس از گذراندن دوره مقدماتی برای تکمیل تحصیلاتش در سال ۱۳۴۹ به آمریکا اعزام گشت. پس از بازگشت با ورود هواپیماهای پیشرفته اف - ۱۴ به نیروی هوایی، وی که خلبان ماهر شکاری بود، برای پرواز با هواپیمای انتخاب و به پایگاه هوایی اصفهان منتقل شد.