•🌿•
یہبزرگیبهممیگفت:
هروقتخواستیبفهمی
خداصداتومیشنوهیانه
ببینوقتیگناهمیکنی
عذابوجداندارییانه💔🖐🏿. .!
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
مواظبزبونمـونباشیم...!!🚶🏽♂»
دروغهایۍڪهبہشـوخۍمیگیم...!!🕯»
واسمشوگذاشتیمخـالۍبندے...!!🥀»
گناهڪبیـرهاست...!!💔»
دروغدروغــہ...!!
چهجدےوچهشوخۍ...!!
بپاشوخۍشوخۍ،گناهنکنۍ...!! :)
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
حقیقترامیخواهید؟!
مانهبدبختیم ؛
نهافسرده و نهحتیبیمارِروانی..
عاشقهَمنیستیم.
مافقطازخُدادورشدیم؛
و اینچیزیاست
کهداردمارامیکُشد..(:🫀🦋
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
یهرفیقگیربیارید،
کهباهاشخودسازیڪنید..
تركگناھکنید؛
درسبخونیدومباحثہکنید:)!
هرچندخیلۍڪمگیرمیاد،
ولیاگهپیداکردید؛
ولشنکنیدتاشھادت♥️″
#تلنگرانه‼️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
گفت که شهید ِگمنام ِ !
پلاک نداشت ؛
اصلاً هیچ نشونهای نداشت .
امیدوار بودم روی زیر پیراهنش ،
اسمش رو نوشته باشه . .
نوشته بود : اگر برایِ خداست ،
بگذار گمنام بمانم :) !
اینجوری عشق بازی میکردن . .
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
گفت : راستی جبهه چطور بود؟!
گفتم : تا منظورت چه باشد؟ 🙃
گفت : مثل حالا رقابت بود؟! 🤔
گفتم : آری 😉
گفت : در چی؟! 😳
گفتم : در خواندن نماز شب 😊
گفت : حسادت هم بود؟! 😳
گفتم : آری ☺
گفت : در چی؟! 😮
گفتم : در توفیق شهادت 😇
گفت : جِرزنی هم بود؟! 😳
گفتم : آری 🙂
گفت : برا چی؟! 😳
گفتم : برای شرکت در عملیات 😭
گفت : بخور بخور بود؟! 😏
گفتم : آری ☺
گفت : چی میخوردید؟! 😳
گفتم : تیر و ترکش 💥💥
گفت : پنهان کاری بود؟! 😳
گفتم : آری 🤫
گفت : در چی؟!!😳
گفتم : نصف شب واکس زدن کفش
بچه ها 👞👞
گفت : دعوا سر پست هم بود؟!
گفتم : آری 😊
گفت : چه پستی؟! 🤔
گفتم : پست نگهبانی سنگر کمین 💂
گفت : آوازم می خوندید؟! 🎙
گفتم : آری 😊
گفت : چه آوازی؟! 😳
گفتم :شبهای جمعه دعای کمیل 😟
گفت : اهل دود و دم هم بودید؟! 🌫
گفتم : آری 😒
گفت : صنعتی یا سنتی؟! 😳
گفتم : صنعتی ، خردل ، تاول زا ، اعصاب
گفت : استخر هم می رفتید؟! 💦💧💦
گفتم : آری 🙂
گفت : کجا؟! 😲
گفتم : اروند، کانال ماهی ، مجنون .🌊
گفت : سونا خشک هم داشتید؟! 😳
گفتم : آری 😕
گفت : کجا؟! 😲
گفتم :تابستون سنگرهای کمین ،شلمچه، فکه ، طلائیه،....
گفت : ببخشید زیر ابرو هم بر میداشتید؟! 🙄
گفتم : آری 😊
گفت : کی براتون بر میداشت؟! 😳
گفتم : تک تیرانداز دشمن با تیر قناصه 😪
گفت : پس بفرمائید رژ لبم میزدید؟! 😜
گفتم : آری 😊
خندید و گفت : با چی؟! 😁
گفتم : هنگام بوسه بر پیشونی خونین دوستان شهیدمان😭😔😪
سکوت کرد وچیزی نگفت..
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
میدونۍچرامیگیمرفیقشھید
خیلۍکمڪتمیکنه..
براۍاینڪہرفیقرویرفیق
اثرمیزاره،معرفتبهخرجمیدهو
یہروزبـهرسـمرفاقتمیبرتتپـیشخودش:)
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
بعدازشھادتداداشمصطفیازمادرشھید
پرسیدند:
حالاکهبچهاتشھیدشدهمیخوایچیڪار
ڪنی؟!
ایشونمدستگذاشتنرویشونهینوهشون
گفتند:یهمصطفیدیگـهتربیتمیڪنم!
|شھیدمصطفیصدرزاده|
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
دختࢪی بودڪہ
پدࢪششهیدشد . .
دانشگاه ڪہقبولشد، همہگفتند:
باسهمیہ قبول شده!!!
ولے...
هیچوقت نفهمیدند.
ڪلاس اول وقتےخواستندبہاویادبدهند
ڪہبنویسد بابا!
یڪهفتہ دࢪتب سوخت...! 💔 :)
#دُختِ_اباعبدالله
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
ابراهیم می گفت:
تا وقتی که زمان ازدواج نرسیده به دنبال ارتباط کلامی با جنس مخالف نروید، چرا که آهسته آهسته خود را به نابودی می کشید..!
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ
•🌿•
پدرصورتپسـرشرآبوسیدوگفت:
تاڪیمیخوـٰاۍبرۍجبھہ؟!
پسـرباخندهگفت:
قولمیدهمدفعہۍآخرمبآشہ
پدر:قولدادیـٰا..!'
وپسـرشسرقولشجآنداد'!💔
#شهیدانه♥️
#نشرصدقهجاریه
𝑱𝒐𝒊𝒏⤹
•🌿• @sabkeshohadaa | سَبڪِشُھَכآ