سلام و عرض ادب خدمت اعضای جدید
خیلیییییی خوش اومدین😍😍😘
خوب اعضای عزیز ما ت کانالمون رمان هم داریم میتونید با #رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے
#پارت_اول جستجو کنید و بخونید
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
سلام و عرض ادب خدمت اعضای جدید خیلیییییی خوش اومدین😍😍😘 خوب اعضای عزیز ما ت کانالمون رمان هم داریم م
رفقا توجه کنید
هروز ساعت ۱۹عصر رمان پارت گذاری میشه بجز جمعه هااا
گفتم اگه اعضا زیاد بشه کلیپ انگیزشی از استاد #پوریا_مظفریان میزارم براتون
امشبم بعد از پست های سیاسی و چند تا کلیپ ک گذاشتم ت ناشناس مشاعره ی شعر داریم و لینک کانال ناشناس و لینک ناشناس رو هم ت کانال قرار میدم اگه جوابتون رو میخواین ت کانال جواب های ناشناس عضو بشید
ممنون😍😘
به سودای تو مشغولم ،
ز غوغای جهان فارغ...
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
https://eitaa.com/NASHNAS3312
رفقا جواب های ناشناس رو میتونید اینجا مشاهده بفرمایید🌸🌱
🌹🍃
🍃
•• 🌷پلاک ••
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔹️نحیف بود و لاغر...
مادرش میگفت آخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه
انجام بدی...
🔸️نمیدونست که فرزندش مغز متفکر برنامه ریزی و عملیات های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی هست...
او کسی نیست جز غلامحسن افشردی معروف به حسن باقری
فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ...
🌷 ۹ بهمن ماه سالروز شهادت
شهید حسن باقری گرامی باد🌷
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خــتم 14صلــوات امــروز
به نیت شـ❣ــهید🌷حسن باقری
•| #ماه_رجب
•| #برای_ایران
•| #سالگرد_شهادت
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇
•@MONTAZERZOHOR313313•
•@mazhabijdn•
🍃
🌹🍃
#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_نوزدهم
_ دریا آروم باش مگه بیچاره چکار کرد که اینطوری عصبی شدی
_ مگه ندیدی گوشیم رد داغون کرد
_ باشه خوب اتفاقی بود ، عمدی که نبود
_ اههه مریم ولم کن کلا ازش خوشم نیومد خواستم حالش رو بگیرم
چشماش از تعجب باز شد :
_ مگه میشناسیش که خوشت ازش نمیاد ؟
_ نه نمیشناسم ولی خوشم از این مردایی که یقه میبندن و زل میزنن به زمین برا ریا بعد هرکاری دلشون بخواد میکنن نمیاد حالا هم کم حرف بزن بریم کلاس که فکر کنم تموم شد
سری با تاسف برام تکون داد و همراهم شد
در کمال ناباوری کلاس هنوز تشکیل نشده بود و منو مریم نفسی از سر آسودگی کشیدیم هنوز سر صندلی جا نگرفته بودیم که اط ورود همون پسر بسیجی به کلاس چشم های هر دومون از تعجب باز موند .
با همون تعجب به مریم گفتم :
_ ای وای اینم تو کلاس ماست ؟
شقایق یکی از همکلاسی هامون که کنار دستمون نشسته بود و نیمچه دوستی با منو مریم به هم زده بود نذاشت مریم حرف بزنه سریع گفت :
_ آقای فراهانی رو میگی ؟
_ فراهانی ؟