eitaa logo
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
2.1هزار دنبال‌کننده
14هزار عکس
4.5هزار ویدیو
159 فایل
•|به‌نام خدا|• 《به فکر مثل شهدا مردن نباش به فکر مثل شهدا زندگی کردن باش》 شهید‌ابراهیم‌هادی کپی❗️حلالت رفیق ولی برای شهادتمون و فرج آقا دعا کن شروع‌ما←¹⁰مهر¹⁴۰¹🍃 شروط🌸↓ @sabke_shohadaa_short کانال‌محفل‌هامون🌱↓ @mahfe_l کانال‌خدمات🌿↓ @ww0403
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام و عرض ادب خدمت اعضای جدید خیلیییییی خوش اومدین😍😍😘 خوب اعضای عزیز ما ت کانالمون رمان هم داریم میتونید با جستجو کنید و بخونید
❀' سَبڪ‌ِشُھَכآ '❀
سلام و عرض ادب خدمت اعضای جدید خیلیییییی خوش اومدین😍😍😘 خوب اعضای عزیز ما ت کانالمون رمان هم داریم م
رفقا توجه کنید هروز ساعت ۱۹عصر رمان پارت گذاری میشه بجز جمعه هااا گفتم اگه اعضا زیاد بشه کلیپ انگیزشی از استاد میزارم براتون امشبم بعد از پست های سیاسی و چند تا کلیپ ک گذاشتم ت ناشناس مشاعره ی شعر داریم و لینک کانال ناشناس و لینک ناشناس رو هم ت کانال قرار میدم اگه جوابتون رو میخواین ت کانال جواب های ناشناس عضو بشید ممنون😍😘
4.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👨🏻‍🏫 😎🤞 📚 فقط ⁵ثانیه فرصت داری😳😳 ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
به سودای تو مشغولم ، ز غوغای جهان فارغ... ♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷ ❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
https://eitaa.com/NASHNAS3312 رفقا جواب های ناشناس رو میتونید اینجا مشاهده بفرمایید🌸🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 🍃 •• 🌷پلاک •• ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔹️نحیف بود و لاغر... مادرش میگفت آخه پسرم تو چکاری از دستت برمیاد و میتونی تو جبهه انجام بدی... 🔸️نمیدونست که فرزندش مغز متفکر برنامه ریزی و عملیات های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی هست... او کسی نیست جز غلامحسن افشردی معروف به حسن باقری فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ... 🌷 ۹ بهمن ماه سالروز شهادت شهید حسن باقری گرامی باد🌷 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خــتم 14صلــوات امــروز به نیت شـ❣ــهید🌷حسن باقری •| •| •| ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بـه معــراج الشــهدا بپیونـدیـد👇 •@MONTAZERZOHOR313313• •@mazhabijdn• 🍃 🌹🍃
بسم اللـہ الرحمن الرحیم شروع رمان پسر بسیجی دختر قرتی 😍🤞
در حال تایپ......
♥️ _ دریا آروم باش مگه بیچاره چکار کرد که اینطوری عصبی شدی _ مگه ندیدی گوشیم رد داغون کرد _ باشه خوب اتفاقی بود ، عمدی که نبود _ اههه مریم ولم کن کلا ازش خوشم نیومد خواستم حالش رو بگیرم چشماش از تعجب باز شد : _ مگه میشناسیش که خوشت ازش نمیاد ؟ _ نه نمیشناسم ولی خوشم از این مردایی که یقه میبندن و زل میزنن به زمین برا ریا بعد هرکاری دلشون بخواد میکنن نمیاد حالا هم کم حرف بزن بریم کلاس که فکر کنم تموم شد سری با تاسف برام تکون داد و همراهم شد در کمال ناباوری کلاس هنوز تشکیل نشده بود و منو مریم نفسی از سر آسودگی کشیدیم هنوز سر صندلی جا نگرفته بودیم که اط ورود همون پسر بسیجی به کلاس چشم های هر دومون از تعجب باز موند . با همون تعجب به مریم گفتم : _ ای وای اینم تو کلاس ماست ؟ شقایق یکی از همکلاسی هامون که کنار دستمون نشسته بود و نیمچه دوستی با منو مریم به هم زده بود نذاشت مریم حرف بزنه سریع گفت : _ آقای فراهانی رو میگی ؟ _ فراهانی ؟