#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_بیستوشش
باشه مگه تو میزاری یادم بره ؟ زورگو بابا من نخوام بیام کی رو باید ببینم ؟
شقایق دندوناش رو نشون داد گفت:
من و مریم رو
بعد هم خوش و مریم شروع کردن به خندیدن
درد بگیرید این حال و روز من خنده هم داره ، حالا هم به جای هرو کر بیاید بریم کلاس حوصله غرغر ی استاد دیگه رو ندارم
تمام سه روز گذشته با غرغر کردنای من به جون مریم و شقایق گذشت اما مرغشون یک پاه داشت که باید حتما منم همراهشون برم
آخر هم حرف ، حرف اونا شد
کلافه نگاهی به ساعت انداختم دقیقا سه ساعت بود که منتظر رسیدن اتوبوسها بودیم ولی خبری نبود که نبود
مریم من ده دقیقه دیگه بیشتر نمیمونم اگه نیان رفتم گفته باشم
مریم: _ اه باز شروع کردی بابا گفتن تو راهن دارن میان چند ماهه به دنیا آمدی تو
چند ماهه چیه سه ساعت علاف تو شدم...
هنوز حرفم تموم نشده بود که امیرعلی به جمع نزدیک شد و گفت:
خانمها آقایون لطفاً اینجا جمع بشید تا گروه بندی کنیم اتوبوسها رسیدن
همینطور که زیر لب غر میزدم با مریم و شقایق به جمع پیوستیم دوباره صدای امیر علی بلند شد :
امیرعلی: لطفاً اسامی خواهرانی که میخونم سوار اتوبوس اول بشن
شروع کرد به خوندن اسامی ، منو مریم و شقایق توی گروه اول بودیم و مسئولیت اتوبوس گروه اول با امیرعلی بود ، اینم از شانسه منه که باید تو سفرم کنار این نچسب باشم
ولی چه باید کرد
#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_بیستوهفت
وقتی داشتم از کنارش رد میشدم تا سوار اتوبوس بشم آروم صدام زد :
امیرعلی: ببخشید خانم مجد میشه ی لحظه صبر کنید کارتون دارم ؟
ناخودآگاه آبروهام بالا پرید :
بله بفرمایید
امیرعلی: اگه میشه صبر کنید بچه ها سوار بشن میگم خدمتتون
باشه منتظرم
امیرعلی : ممنون
کولم رو به مریم که کمی اونطرف تر منتظرم بود دادم تا سوار اتوبوس بشه خودم هم همونجا چشم به امیرعلی دوختم ، داشت برای دوستاش که هر کدوم مسئول یک ماشین بودن موضوعی رو توضیح میداد.
برای اولین بار به تیپ و قیافش توجه کردم ، موهای قهوه ای تیره که به زحمت تارهای بور بینشون دیده میشد ، چشمهای درشت عسلی روشن ، صورت گندم گون که با ریشهای مرتب پوشیده شده بود و لب و دهنی متناسب نگاهم رو از صورتش به هیکلش دادم
قدب حدود یک و هشتاد و پنج نه چاق در یک کلام میشه گفت جذاب بود
با تکرار کردن دوباره کلمه جذاب در ذهنم متوجه افکارم شدم چطور شد ؟ که من به ی پسر ریشو با لباسهای ساده لقب جذاب دادم ؟ همیشه دو ذهن من پسرانی جذاب بودن که مطابق با مد روز لباس بپوشن نه امیرعلی که یک پیراهن مردانه ساده به رنگ آبی آسمانی و یک شلوار پارچه ای سیاه پوشیده بود ، نه نه این تریپ پسرا اصلا برای من جذاب نیستن یا حداقل میشه گفت من دوست داشتنی نیستن حتی اگر جذاب باشن
نمیدونم چند دقیقه در افکار خودم غرق بودم که متوجه شدم امیرعلی داره بهم نزدیک میشه:
ببخشید خانم مجد معطل شدید
#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_بیستوهشت
خواهش میکنم بفرمائید ؟
احساس کردم دستپاچه شد ، داشت تلاش میکرد که عادی به نظر برسه ولی زیاد موفق نبود همینطور که مثل همیشه به زمین زل زده بود با منمن گفت :
امیرعلی : ببینید خانم مجد نمیدونم چطور بگم ولی من مسئول این سفر هستم و موظفیم بعضی چیزا رو به بچه ها گوشزد کنم ، حقیقتش این سفری که داریم میریم ی سفر مذهبیه و خوب مقدس میدونید...
حرفش رو قطع کرد و کلافه پوفی کشید دوباره شروع کرد به صحبت :
میدونید...شما...یعنی نوع لباس پوشیدن شما اصلا مناسب این مکان نیست...
چشمام از تعجب باز موند ، یعنی چی این الان به من چی گفت یه نگاه به خودم انداختم یه شلوار جین آبی مانتوی سفید تا روی زانوم که بهنظر خودم خیلی هم بلند بود ، با حرص دندونی به هم سابیدن
ببخشید مگه لباس من چشه ؟ اصلا شما چکار به لباس من داری ؟
من علاوه بر مسئول بودن سفر وظیفم امر به معروفه و.....
ولم کن بابا امر به معروف من همیشه همینطوری لباس میپوشم هر جا هم بخوام با همین لباس میرم و به شما هم مربوط نمیشه ، شما هم اگه راس میگی خودت رو ارشاد کن که چشمت به دختره مردمه تا ببینی چی پوشیده
ولی خانم مجد....
دوباره حرفش رو قطع کردم گفتم :
حرفت رو زدی دیگه نمیخوام چیزی بشنوم
عصبی به سمت اتوبوس حرکت کردم
رفقا..
#ماه_رجب هستش:)
ماه دلبری عاشق و معشوق..
شب جمعست شب استغفار..
شب زیارتی اربابمون حسین:))♥️
امام رضایی ها هستن توجمعمون؟!
آقا بساط بخشش و عاشقیه هاا
یوقت جانمونید..الان بخشیده نشی کی بشی ها؟!💔
2.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تموم خواب و خیالم توی بین الحرمین 🥺💔
#ایهاالاربابانظرنا
#شبجمعه
شب جمعست هوایت نکنم میمیرم😭💔
🖤متن زیارت عاشورا🖤👆
🥀ما رو هم از دعای خیرتون محروم نکنید 🥀
#التماس_دعا
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
AUD-20220731-WA0003.m4a
زمان:
حجم:
1.98M
🥀صّوّتّ زّیّاّرّتّ عّاّشّوّرّاّ🥀👆
🎙 با نواے علے فانی ◁❚❚▷ıllıllı◁❚❚▷
🖤شب نوزدهم چلـہ ے زیارت عاشورا🖤
🥀بـہ نیت تمام شهـבا ب خصوص شهیـב نویـב صـ؋ـوے 🥀
تاریخ شروع چله ↯
♡¹⁴⁰¹'¹⁰'²⁶♡
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
سلام رفقا خوبید؟🙂
بعد از خوندن چله ی زیارت عاشورا لطفا این استیکر تیک(✅) رو برای آیدی زیر بفرستید ☺️👇
🌸@Amirmohamad889🌸
این تیک✅ نشانه ی شرکت شما در چله هست و اگه این ✅ها زیاد بشن و بازخورد خوبی داشته باشیم در آینده چله ی حدیث کساء گذاشته میشه
تاکید میکنم اگه استقبال عالی داشته باشیم گذاشته میشه🙃
میدونید که چله ی زیارت عاشورا رو هم برای چی کذاشتیم؟🤫🙃
و چه مزیت هایی هم داره
یا علی:))💚