•~❄️~•
شَهادَت...؛
حِکایٺعاشِقانہآنانۍاَسٺکہدانِستَند
دُنیاجاۍمـٰاندَننیستبایَدپَروازکرد...💔'!
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
گوید یارم نیامد؛ڪس و ڪارم نیامد؛
آخ علمدارم نیامد...خدایا چھ کنم؟!
حالا کھ من گرفتارم نیامد:)!
#لبیک_یا_خامنه_ای🌿
#حاج_قاسم♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~❄️~•
یادتباشدشھیداسمنیسترسماست.
شھیدڪهعڪسنیستکہاگرازدیواراتاقت
برداشتےفراموشبشودشھیدمسیراست
راھستمرامستشھیدامتحان پسدادھاست
شھیدراهیستبسوےخدا !(:
•• شهید آرمان علی وردی ••
آرمان عزیز♥️🌿
-رفیق شهیدم✨-
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
•~♥️❄️~•
از اسارت دنیـا آزاد میشوی،
وقتی اسـیر نگاه شهدا شوی🌱!
•• شهید آرمان علی وردی ••
آرمان عزیز✨
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
5.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•~❄️~•
این انقلاب،مدیون جان فشانی و شجاعت شھداے عزیز است(:❤️🌱
شهید آرمان علی وردی🕊
-داداش آرمان✨-
#شهیدانہ♥️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
حاج حسین یکتا1_2094414985.mp3
زمان:
حجم:
6.5M
•~❄️~•
🍃امام زمان عج فرمانده ست...
#حاج_حسین_یکتا
❗️حتما گوش کنید❗️
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
❀' سَبڪِشُھَכآ '❀
https://harfeto.timefriend.net/16727421095503 بگوشیم📞...
رفقا درباره چی بیشتر فعالیت کنیم⁉️
•~❄️~•
🌺یکشنبه های علوی
بادها! میل نجف دارم و دستم خالیست😢😭
گله ام را برسانید شفاهی به علی (علیه السلام)🙏
اللهم الرزقنی زیارت نجف🤲
یا علی ابن ابی طالب علیه السلام💚
#یاامیرالمومنین💚💛
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
2.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•~❄️~•
یکشنبه های علوی🌺
#Story | #استوری
باحبعلیفقط،ایمانمیخورهمحک
「منوالاعلینجیمنعاداهلک..♥️」
#جانممولاعلی🌱
♥️⸾•𝐉𝐨𝐢𝐧❁•↷
❪@mazhabijdn🍂⃟💕❫
امیـرالنحـلmolke_heydar_kerc.mp3
زمان:
حجم:
6.7M
|ما با حقیم، با مولاییم|
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
#رمان_پسر_بسیجے_בختر_قرتے♥️
#پارت_بیستونه
-پسره بی شعور اه اه برو پرو به من میگه لباست مناسب نیست به تو چه آخه؟شیطونه میگه همینجا ول کنم برم من حوصله این بچه حذبیا رو ندارم،نه اصلا چرا برم حالا که اینطور شد از لج اینم شده میرم تا چشمش کور بشه بچه بسیجیه رودار
سوار اتوبوس شدم کنار مریم نشستم از صورت سرخ شدم فهمید عصبیم:
-مریم:چیشد دریا جون چکارت داشت؟
-هیچی بابا ولش کن در حدی نیست راجبش حرفی بزنیم بی خیال
از دست مریم هم عصبی بودم همش تقصیر مریم بود که منو مجبور به این سفر کرد احساس میکردم بهم توهین شده،من دختری که مرکز توجه خیلی از پسرا ها بودم الان از طرف کسی تحقیر شده بودم که هیچوقت اینطور آدمارو حساب نمیکردم،حسابی سوخته بودم البته حقیقته دیگه این بود که خود هم حرفای خودمو قبول نداشتم به امیرعلی گفتم تو به دخترا نگا میکنی در صورتی که اون تنها پسری بود که با دیدن تیپ قیافه امروزی من به من نگاه نمیکرد و انگار اصلا منو نمیدید. با عجز پیش خودم اعتراف کردم که حرصم میگره از بی توجهیش،مطمعین بودم که میخاد الکی خودش رو پاک نشون بده برای همین تصمیم گرفتم دستشو برای همه رو کنمو به خودم ثابت کنم که همه کارهاش ریاست و اونم یکی مثل تموم مردهای که دیده بودم
با این افکار و تصمیمی که گرفتم کمی آروم شدم
-آره همینه باید بخاطر این توهینش خوردش کنم
با صدای مریم از جا پریدم:
-مریم:با خودت حرف میزنی؟دیونه شدی؟
فهمیدم بلند فکر کردم برای همین ماست مالیش کردم تا بی خیال بشه هرچند قانع نشد ولی دیگه سوالی نپرسید،چشمام رو روی هم گزاشتم تا بخابم بلکه با خوابیدن مسیر طولانی برام کوتاه تر بشه