eitaa logo
🌹صدرا🌹
551 دنبال‌کننده
29.5هزار عکس
36.3هزار ویدیو
314 فایل
-مهربانم، عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟❤️😔 اللهم عجل لولیک الفرج به حق حضرت زینب( س) به کانال صدرا خوش آمدید. @sadrasadat74 پیشنهادات و انتقادات خود را منتقل کنید. ✅ کپی از مطالب کانال،مشروط برذکرصلوات برای شهدا،بلا اشکال و آزاد است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴سردار سلیمانی با بالگرد به کدام شهر محاصره رفتند و محاصره را شکستند؟! 🔸️ یکی از مطالبی که رهبری در نماز جمعه فرمودند و هیچ رسانه‌ای هم به آن نپرداخت ذکر یکی از کارهای بسیار شجاعانه و متهورانه بود 🔹رهبری فرمودند چه کسی هست که بتواند با بالگرد وارد شهری که در محاصره ی ۳۶۰ درجه دشمن است بشود ( یعنی محاصره کامل و بدون راه فرار) ‌و با سازماندهی جوانان آن شهر ، محاصره را بشکند؟ این حرف رهبری اشاره به کاری بود که سردار سلیمانی در زمان محاصره شهر «آمرلی» توسط داعش در عراق انجام داد. این شهر در استان صلاح الدین عراق و در 100 کیلومتری مرز ایران قرار دارد. 🔹زمانی که داعش در اوج قدرت بود و هیچکس در سوریه و عراق حریفشان نبود ( چه ارتش های سوریه و عراق و چه سایر گروه های تکفیری قدرتمند مثل جبهه النصره یا همان القاعده و یا جیش الفتح و ...) وقتی داعش به عراق حمله کرد و مثل آب خوردن موصل و تمام شمال عراق را گرفت و به نزدیکی بغداد و کربلا و اربیل رسید و کل عراق در آستانه اشغال و سقوط به دست داعش قرار گرفت، یک شهر به اسم «آمرلی» که ساکنان آن اقلیت ترکمان شیعه عراق هستند در محاصره کامل و ۳۶۰ درجه داعش قرار گرفت ‏ 🔸سردار سلیمانی در حالی که شهر در محاصره ی کامل داعش بود ، شبانه و با بالگرد در یک اقدام بسیار خطرناک از بالای سر نیروهای داعش گذشت و وارد شهر شد و به سازماندهی نیروهای مدافع شهر پرداخت و باعث مقاومت شهر و جلوگیری از سقوط و قتل عام فجیع مردم و شیعیان شهر شد 🔹اقدامی که در آن شرایط پر خوف و خطر یک کار عجیب و بسیار متهورانه بود و کمتر کسی جرات انجام این کار را داشت. متاسفانه رسانه‌های ما در آن زمان نه خطر عظیم داعش را به مردم گوشزد کردند و نه به این اقدام بی باکانه و شگفت آور سردار سلیمانی پرداختند.
🎤 به حبیب گفتم: وضع خط خوب نیست، گردان را ببر جلو. آهسته گفت: بچه‌ها بخاطر خوردن کنسرو فاسد همه مسموم شدند...!😔 امکان برگرداندن آن‌ها به عقب نبود و بچه‌ها با همان حال خراب، شش روز در حال دفاع بودند….. 😔 حبیب گفت: اگه می‌تونی یکی از بچه‌های مجروح را ببر. گفتم: صبر کن با بقیه بفرستم شون عقب. حبیب اصرار کرد؛ سابقه نداشت تا آن روز حبیب با من بحث کند. گفتم: باشه. دیدم با احترام زیاد نوجوانی را صدا زد، ترکشی به سینه‌اش اصابت کرده بود جای زخم را با دست فشار می‌داد. سوار شد تا حرکت کردم صدای اذان از رادیو ماشین بلند شد. تصمیم گرفتم کمی با این نوجوان حرف بزنم. گفتم: برادر اسمت چیه؟❓ جواب نداد، نگاهش کردم دیدم رنگ به رو نداشت زیر لب چیزهایی می‌گوید. فکر کردم لابد اولین بار است جبهه آمده و زخمی شده، کُپ کرده[خیلی ترسیده] برای همین دیگه سوال نکردم . مدتی بعد مؤدب و شمرده خودش را کامل معرفی کرد. گفتم: چرا دفعه اول چیزی نگفتی؟ گفت: نماز می‌خواندم !! نگاهش کردم، از زخمش خون می‌زد بیرون… گفتم: ما که رو به قبله نیستیم، تازه پسرجون بدنت پاک نیست لباست هم که نجسه! گفت: حالا همین نماز را می‌خونیم تا بعد ببینیم چی می‌شه؟ 😔 و ساکت شد. گفتم: نماز عصر را هم خوندی؟ گفت: بله. گفتم: خب صبر می‌کردی زخمت را ببندند بعد لباست را عوض می‌کردی، آنوقت نماز می‌خوندی! گفت: معلوم نیست چقدر دیگه تو این دنیا باشم فعلاً همین نماز را خوندم، رد و قبولش با خدا...🙏 گفتم : بابا جون تو چیزیت نیست، یک جراحت مختصره زود بر می‌گردی پیش دوستات.. با خودم فکر کردم یک الف بچه احکام نماز را هم شاید درست بلد نیست و إلّا با بدن خونی و نجس تو ماشین که معلوم نیست قبله کدوم طرفه نماز نمی‌خونه!🙄🤔 درِ اورژانس پیادش کردم و گفتم: باز همدیگر را ببینیم بچه محل! گفت: تا خدا چی بخواد! با برانکارد آمدند ببرنش. گفتم: خودش می‌تونه بیاد زیاد زخمش جدی نیست فقط سریع بهش برسید… بیست دقیقه‌ای آن‌جا بودم بعد خواستم بروم؛ رفتم پست اورژانس پرسیدم: حال مجروح نوجوان چطوره؟ گفتند: شهید شد، با آرامش خاصی چشم هایش را روی هم گذاشت و رفت…..😳 تمام وجودم لرزید. 🤢😭 بعدها نواری از شهید آیت الله دستغیب شنیدم که پاییز ۶۰ در تجلیل از رزمندگان فرموده بود: 📢 آهای بسیجی ! خوب گوش کن چه می‌گویم! من می‌خواهم به تو پبشنهاد یک معامله‌ای بدهم که در این معامله سرت کلاه برود!😳 منِ دستغیب حاضرم یکجا ثواب هفتاد سال نمازهای واجب و نوافل و روزه‌ها و تهجدها و شب زنده‌داری هایم را بدهم به تو؛ 👈 و در عوض، ثواب آن دو رکعت نمازی که تو در میدان جنگ بدون وضو ، پشت به قبله با لباس خونی و بدن نجس خوانده‌ای را از تو بگیرم! آیا تو حاضر به چنین معامله‌ای هستی؟!😳😭 📚 از خاطرات «سردار شهید حاج حسین همدانی در کتاب مهتاب خیّن» درود خدا بر همه شهدا و مخصوصاً این شهید بزرگوار و شهید همدانی و شهید و ابومهدی و سایر شهدای همرزم شان🌷
🔴 توهین یکی از مدافعان حرم به در بین سخنرانی ایشان 💠 یکی از روزهایی که نزدیک عملیات سرنوشت‌‌ساز حلب بود رزمندگان را جمع کرده بود و برایشان صحبت می‌کرد. به آنها می‌گفت سعی کنید روی پای خودتان باشید. تلاش کنید خَلَف صالحی برای پیشینیانتان باشید و... در اثنای صحبت‌های حاج قاسم یکی از برادران مدافع حرم که ظاهراً حاج قاسم را نمی‌شناخت از انتهای جمعیت بلند شد و فریاد زد: حاج آقا تو که این قدر ما را موعظه می‌کنی خودت گروه چندی؟ ما همه مات مانده بودیم. از شدت تعجب و ناراحتی زبانمان بند آمده بود. تا آمدیم خودمان را جمع و جور کنیم و حرفی بزنیم دیدیم حاج قاسم شروع کرد به جواب دادن: من گروه صفر هستم.‌ گریه می‌کرد و می‌گفت: من هنوز لیاقت پیدا نکردم... 📄 روزنامه کیهان، ۲۶ اسفند ۱۳۹۷
7.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تهران رو به خون کشیدند/ با ولایت در مییفتی؟!به بدترین وضع خواهند مرد اگه رهبری جلوی اینها نه ایستاده بود همیشه در انتخابات دیگه همین اش و کاسه بود اتش بزن ادم بکش تا حرف خودت را به کرسی بنشونی صحبت‌ های صریح و کمتر شنیده شده سردار قاانی فرمانده سپاه قدس در مورد فتنه ۸۸ و جنایت هایی سران فتنه صد سال نماز خون باشی اما اگر در مسیر ولایت نباشی جای حرفت تو آشغال دونیه چون چند سال خدمت کردن طلبکار شدن از انقلاب!برای کی مگه انجام دادی؟!! صدرا
7.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴تف به اسرائیل، سليمانی کسی بود که خلبان ما را نجات داد....! 🔻به روایت نیکولای پلاتوشکین، مدیر گروه روابط بین‌الملل دانشگاه مسکو 🌹صدرا🌹
🔴 خوابی که پس از شهادت سردار مهدی زین‌الدین دید 🔺هیجان‌زده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ی سردشت...» حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن.» عجله داشت. می‌خواست برود. یك دیگر چهره‌ی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگه‌‌ی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، ‌من در جمع شما هستم» همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ «بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زین‌الدین» نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن. 🔹از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم» 📙برشی از کتاب "تنها؛ زیر باران" روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین
💎 آنهایی که رهبرانِ ما و کلا تشیع رو نمیشناسن، درک نمی‌کنن که چه سِریه که وقتی امام خامنه‌ای می‌فرمایند که ....! و یقینا آن‌هایی که و فلسفه شهادت رو درک نمیکنن هم هرگز نخواهند فهمید که خونِ پاکِ بعنوان کاتالیزور این افول عمل خواهد نمود. 💎 ترامپِ قمارباز با سرمستی پس از اعلام خبر شهادت گفته بود: از این پس آمریکا و دنیایی اَمن‌تر خواهیم داشت....! اما همه با چشمان خود دیدیدم که خون سلیمانی آغازگرِ نابودی آمریکا بود. 💎به این مسئله ایمان دارم که ترامپ در مقامِ ریاست جمهوری ایالات متحده، هرگز سالگردِ این جنایتِ خود را شاهد نخواهد بود. شعار نیست، اعتقادِ ماست. 🖋️🖋️🖋️ 🇺🇸🇺🇸🇺🇸🇺🇸 🔥🔥🔥🔥 🔥🔥🔥🔥🔥 🔥🔥🔥🔥🔥🔥