‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌بـسمـ ربِّ شهدا 🌿 ﴿اَلـسَلام‌ُعَلَیـک‌یـٰا‌بَـقیَة‌اللّٰه﴾🖐🏻 🌸 ⃟ ⃟ 💚نآمـ‌چـنلـ: سنگرمجازی‌عبدالزینب🌱 🌸 ⃟ ⃟ 💚مـوضو؏چـنلـ: شهدایی‌-مذھبے📿 ایݩ ـچنلے کھ‌بـهت مـ؏ـرفےمـیڪنم عالیه🥰 و کلے مطآلب..🙃 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #شھیدانہ🕊 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #پروفایل 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #استوری 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #مداحـی 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #مهدویت🌿 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #تلنگرانہ🚦 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #حدیث💌 🌸 ⃟ ⃟ 🙂 #بیوگرافی وڪلے پـست‌هاے مـتنو؏ دیگھ🌻🌼 #سنگر‌مجازی‌عبدالزینب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌╭─────── │🕊️🌱 @sangar_Abdozeynab ╰────────────➤

#برای_محمودرضا🕊💚 🔹میگفت هدف از جنگی که تو سوریه دارن از بین بردن مقاومت شیعی مقابل صهیونیسته تو غربتِ محض و سکوت کامل رسانه ای رفتن و نذاشتن اسرائیل یه روز نفس راحت بکشه 🔹کار ناتمامشون رو با آزاد کردن قدس تموم میکنیم و آماده شهادتیم ... سنگر مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● 🕊🍃 ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ

عرفات هم به پایان رسید ..💔 روزهایی که حسین علیه السلام در آن صحرا وداع آخرین نگاهش با خانه خدا را میخواند گوشه‌ای از دعای عرفه به‌ خداوند گفت: خدایا سپاس که اسماعیل را به پدرش بخشیدی.. چه کشیدی در صحرای نینوا بر پیکر جوانت یا اباعبدالله #عرفه #دعای_روز_عرفه #ذی‌الحجه @sangar_abdozeynab

عید قربان🐑مبارک❤️ #عید_قربان_مبارک‌باد🌸🌱 #سنگر_مجازی_عبدالزینب @sangar_abdozeynab

حیران علی مرتضی کن ما را / مهمان علی مرتضی کن ما را حالا که رسیده عید قربان یارب / قربان علی مرتضی کن ما را #عید_سعید_قربان #گرامی‌باد #سنگر‌مجازی‌عبدالزینب @sangar_abdozeynab

🍃🌸شخصی رسید خدمت آیت‌الله‌میرزاعبدالعلی‌تهرانی عرض کرد: مرا موعظه‌ای کنید، ایشان فرمودند: روزی سه دقیقه به یاد امام زمان باش. هنگامی که این شخص در حال خروج بود، ایشان فرمودند: اگر یک دقیقه هم به یاد امام زمان باشید برای عاقبت به خیری کافی است..! آیتﷲمجتهدی‌تهرانی #اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِّوَلِّیّکَ‌ٱلْفَرَجْ 🆔 @sangar_abdozeynab

🌷هیچوقت «التماس دعا» نمی‌گفت، هیچوقت «قبول باشه» نمی‌گفت، می‌دانستم شهادتش حتمی است برای همین یکی دو باری از او طلب شفاعت کردم اما سکوت کرد و هیچوقت از سر شکسته نفسی نگفت «ما لایق نیستیم» یا «ما را چه به این حرفها»، هیچوقت در مورد معنویات حرف نزد، اهل ادا نبود تا جائیکه می‌توانست آدم را می‌پیچاند که حرفی از زبانش راجع به معنویات نکشی، سلوک معنویش بسیار مکتوم بود و از هر حرف یا هر حرکتی که کوچکترین حکایتی از تقوای او داشته باشد همیشه پرهیز کرد معامله‌ای که با خدا کرده بود را تا آخر برای همه کتمان کرد و زهدی به کسی نفروخت و بالاخره اینکه همه را رنگ کرد و رفت! 📌به راویت : برادر شهید #شهید_محمود_رضا_بیضائی🌷 کانال مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● 🕊️🍃 https://eitaa.com/joinchat/2270625876C0b3a4e6a65

دنیا همه هیچ، بگو معجزه‌اش چیست؟ اعجاز علی اینکه کسی مثل علی نیست! _۶ روز تا #غدیر @sangar_abdozeynab | بردشمن‌مرتضی‌علی‌لعنت

دنیا هم بشه دشمن با «علی» حلال زاده‌ها میگن «یاعلی» #عیدغدیر_نزدیک_است #مولاامیر‌المومنین @sangar_abdozeynab

غدیر با علی غدیر میشود/نبی بگو وگرنه دیر میشود علی شدن که کار هرکسی نبود/فقط علی است که امیر میشود #عیدغدیر_نزدیک_است 💚😍 #سنگر_مجازی_عبدالزینب @sangar_abdozeynab

- بعضۍ‌از‌آیات‌هست🚶🏿‍♂.. که‌وقتۍ‌میخوانیم‌شرمنده‌خدا‌میشویم!؟ مثل‌‌آیه؛ ‹اَلیسَ‌الله‌بکَاف‌عَبَدهُ آیا‌خدا‌برای‌بندگانش‌کافی‌نیست›؟:)! - #سنگر_مجازی_عبدالزینب @sangar_abdozeynab

« بود و نبود ؛ در یک قاب » 🕊️💔 📌راوی : برادر شهید اواخر آذر ١٣٦٠ بود يادم هست كه زن صاحب خانه می گفت : بچه را آورده اند خانه.. اما درست يادم نيست چه كسى مرا برد طبقه ی بالا تا بچه را ببينم وارد اتاق كه شدم مادر بود و بچه ی توى بغلش و زن هاى همسايه و فاميل كه يک حلقه دور آن اتاق كوچک زده بودند 🔸اين تنها تصويرى است كه از تولد محمودرضا به ياد دارم و هيچ وقت يادم نرفته 🔶٣٠ ديماه ٩٢ ، وقتى پرواز ١١ شب تهران - تبريز توى فرودگاه تبريز به زمين نشست و با پدر از پله هاى هواپيما پايين آمديم و وارد سالن فرودگاه شديم ، از همسرم كه پدر و مادرش و پسرمان را در مشهد رها كرده بود و خودش را رسانده بود فرودگاه تبريز ، خواستم كه قبل از رسيدن ما به خانه ، خبر شهادت محمودرضا را به مادرم برساند. نمى دانم كى رسيديم توى كوچه و جلوى خانه ی پدر صداى گريه ی زن ها توى كوچه شنيده مى شد پله ها را رفتم بالا و وارد اتاق شدم.مادر بود و زن هاى همسايه كه يک حلقه دور آن اتاق كوچک زده بودند.. شبيه روز تولد محمودرضا در ٣٢ سال پيش اما این بار مادر بى محمودرضا بود سنگر مجازی ‌ ● عَـبـْـد‌الــزِیـنَب ● 🕊️🍃 ـــــ| @sangar_Abdozeynab |ـــــ