20.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 بشمارید این خانواده چندتا بچه دارن
بعد تو ایران همچین صحنه میبود، روشنفکر نماها ربط میدادن به بیفرهنگی
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
چرا تو ای شکستهدل خدا خدا نمیکنی؟
خدای چارهساز را، چرا صدا نمیکنی؟
به هر لب دعای تو فرشته بوسه میزند
برای درد بیامان چرا دعا نمیکنی؟
ز پرنیان بسترت شبی جدا نبودهای
پرند خواب را ز خود چرا جدا نمیکنی؟
به قطره قطره اشک تو خدا نظاره میکند
به وقت گریهها چرا خدا خدا نمیکنی؟
سحر ز باغ نالهها، گل مراد میدمد
به نیمهشب چرا لبی به ناله وا نمیکنی؟
دل تو مانده در قفس جدا ز آشیان خود
پرندهٔ اسیر را، چرا رها نمیکنی؟
ز اشک نقرهفام خود به کیمیای نیمشب
مس سیاه قلب را چرا طلا نمیکنی؟
به بند کبر و ناز خود از آن اسیر ماندهای
که روی عجز و بندگی به کبریا نمیکنی
#مهدی_سهیلی
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
.
داشتم فکر می کردم، شیخ عباس قمی صاحب مفاتیح، می توانست در آخر هر کدام از اعمال، بابی باز کند با عبارت «و اما مادران...»
اجر هر عمل را که میگوید، دستور هرکدام را که توضیح میدهد، زیرش بنویسد: اما برای مادران، این چنین است که ....
👌مثلاً همین شب قدر
سخنی هست دربارهٔ زنی که سجادهاش را پهن میکند و قرآن و مفاتیحش را میگذارد گوشهاش و بعد شروع میکند
مدام میرود به آشپزخانه؛ چای میگذارد، میوه تکه میکند، سقا میشود،...
و اشکهایش، با زمزمهی جوشن، میچکد پای گاز، وقت چشیدن نمکِ سحری و نهار فردای بچهها؟
گفتیم اشک و گریه
اصلاً چه میگویید دربارهٔ زنی که تا شانهاش تکان میخورد و میخواهد کمی اشک بریزد، کودکش سرش را خم میکند زیر چادرش و ملتمسانه میگوید «گریه نکن 😯😢»؟
بگویید اجر این خندههای اجباری تلخ و شیرین چند؟
زنی که عادت ندارد تنها، جامهٔ نور بپوشد
و بچههایش را یکی یکی میبرد غسل شب قدر بدهد، تا طهارتِ مضاعف شود برایشان تا سال بعد،
و از خستگی این غسلها، خوابش بگیرد و کمی چرت بزند،
بهرهای از این لحظات ناب از دست رفتهٔ #لیلة_القدر دارد؟
نمیدانم........
فقط.... اگر این دقت هاواعمال سادهٔ این مادرهانبود
و شب های قدر، به جای خواباندن کودکانشان
و نشستنِ فارغ بال تا خود سحر بر سر سجاده
آنان را با پاشیدن آب به صورتشان و هزار وعده و سرگرمی بیدار نگاه نمیداشتند،
به گمانم نه شیخ مفیدی در این دنیا یافت میشد، نه شیخ صدوقی، نه سیدرضی، نه طباطبائی، نه امینی نه...!
راستش… فکر میکنم
سهم قابل توجهی از ثواب تمام اعمالی که ما عاملین به مفاتیحالجنان، تا خودِ صبحِ قیامت، انجام میدهیم میرسد به مادرانمان!
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
Salar Aghili - Che Begooyam (320).mp3
زمان:
حجم:
9.64M
چه بگویم
سالار عقیلی
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
خوردیم چو گنجشک به دیوار بلورین !
پنداشته بودیم که این پنجره باز است
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
پیرمردی، مفلس و برگشتهبخت
روزگاری داشت ناهموار و سخت
هم پسر، هم دخترش بیمار بود
هم بلای فقر و هم تیمار بود
این، دوا میخواستی، آن یک پزشک
این، غذایش آه بودی، آن سرشک
این، عسل میخواست، آن یک شوربا
این، لحافش پاره بود، آن یک قبا
روزها میرفت بر بازار و کوی
نان طلب میکرد و میبرد آبروی
دست بر هر خودپرستی میگشود
تا پشیزی بر پشیزی میفزود
هر امیری را، روان میشد ز پی
تا مگر پیراهنی، بخشد به وی
شب، به سوی خانه میآمد زبون
قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون
روز، سائل بود و شب بیماردار
روز از مردم، شب از خود شرمسار
صبحگاهی رفت و از اهل کرم
کس ندادش نه پشیز و نه دِرَم
از دری میرفت حیران بر دری
رهنورد، اما نه پایی، نه سری
ناشمرده، برزن و کویی نماند
دیگرش پای تکاپویی نماند
دِرهمی در دست و در دامن نداشت
ساز و برگ خانه برگشتن نداشت
رفت سوی آسیا هنگام شام
گندمش بخشید دهقان یک دو جام
زد گره در دامن آن گندم، فقیر
شد روان و گفت کای حیِّ قدیر
گر تو پیش آری به فضل خویش دست
برگشایی هر گره کَایام بست
چون کنم، یارب، در این فصل شتا
من علیل و کودکانم ناشتا
میخرید این گندم ار یک جای کس
هم عسل زآن میخریدم، هم عدس
آن عدس، در شوربا میریختم
وآن عسل، با آب میآمیختم
درد اگر باشد یکی، دارو یکیست
جان فدای آنکه درد او یکیست
بس گره بگشودهای، از هر قبیل
این گره را نیز بگشا، ای جلیل!
این دعا میکرد و میپیمود راه
ناگه افتادش به پیش پا، نگاه
دید گفتارش فساد انگیخته
وآن گره بگشوده، گندم ریخته!
بانگ بر زد، کای خدای دادگر
چون تو دانایی نمیداند مگر؟
سالها نرد خدایی باختی
این گره را زآن گره نشناختی؟!
این چه کار است، ای خدای شهر و دِه؟
فرقها بود این گره را زآن گره
چون نمیبیند، چو تو بینندهای؟
کاین گره را برگشاید، بندهای
تا که بر دست تو دادم کار را
ناشتا بگذاشتی بیمار را
هر چه در غربال دیدی، بیختی
هم عسل، هم شوربا را ریختی
من تو را کی گفتم، ای یار عزیز
کاین گره بگشای و گندم را بریز؟!
ابلهی کردم که گفتم، ای خدای
گر توانی این گره را برگشای؟
آن گره را چون نیارستی گشود
این گره بگشودنت، دیگر چه بود!
من خداوندی ندیدم زین نَمَط
یک گره بگشودی و آنهم غلط!
اَلْغَرَض، برگشت مسکین دردناک
تا مگر برچیند آن گندم ز خاک
چون برای جستجو خم کرد سر
دید افتاده یکی هَمْیان زر
سجده کرد و گفت کای ربِّ ودود
من چه دانستم تو را حکمت چه بود؟
هر بلایی کز تو آید، رحمتیست
هر که را فقری دهی، آن دولتیست
تو بسی زَاندیشه برتر بودهای
هر چه فرمان است، خود فرمودهای
زآن به تاریکی گذاری بنده را
تا ببیند آن رخ تابنده را
تیشه، زآن بر هر رگ و بندم زنند
تا که با لطف تو، پیوندم زنند
گر کسی را از تو دردی شد نصیب
هم سرانجامش تو گردیدی طبیب
هر که مسکین و پریشان تو بود
خود نمیدانست و مهمان تو بود
رزق زآن معنی ندادندم خسان
تا تو را دانم پناه بیکسان
ناتوانی زآن دهی بر تندرست
تا بداند کآنچه دارد زآنِ توست
زآن به درها بردی این درویش را
تا که بشناسد خدای خویش را
اندر این پستی، قضایم زآن فکند
تا تو را جویم، تو را خوانم بلند
من به مردم داشتم روی نیاز
گر چه روز و شب درِ حق بود باز
من بسی دیدم خداوندان مال
تو کریمی، ای خدای ذوالجلال
بر درِ دونان، چو افتادم ز پای
هم تو دستم را گرفتی، ای خدای
گندمم را ریختی، تا زر دهی
رشتهام بردی، که تا گوهر دهی
در تو «پروین» نیست فکر و عقل و هوش
ورنه دیگ حق نمیافتد ز جوش
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
8.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بازسازی 'بوی عیدی، بوی توپ' فرهاد با هوش مصنوعی
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
3.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 من با #شاهنامه مأنوسم.
حکمت شاهنامهی حکیم ابوالقاسم #فردوسی، حکمت اوستایی نیست؛ حکمت قرآنی است. اگر کسی به شاهنامه دقت کند، خواهد دید فردوسی ایران را سروده، اما با دید یک مسلمان؛ آن هم یک مسلمان شیعه.
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi