📚📚
📚
࿐ྀུ༅﷽࿐ྀུ༅
✍از نوشتههای زیبای شهید آوینی:
سوار تاکسی بین شهری شدم، مسیرم تهران بود.
اصلا با راننده درباره مقدار کرایه صحبتی نکردم از بابت پول هم نگران نبودم
اما وسط راه که بیابان بود،
دست کردم تو جیب راست شلوارم ولی پول نبود…!
جیب چپ نبود… جیب پیرهنم!
نبود که نبود … گفتم حتما تو کیفمه!
اما خبری از پول نبود…
به راننده گفتم: اگر کسی رو سوار کردی و
بعد از طی یک مسیری به شما گفت که پول همراهم نیست، چیکار میکردی؟!
گفت: به قیافه اش نگاه میکنم!
گفتم : الان فرض کن من همان کسی باشم که این اتفاق براش افتاده…!
یکدفعه کمی از سرعتش کم کرد و نگاهی از آینه به من انداخت
و گفت : به قیافه ات نمیاد که آدم بدی باشی، میرسونمت...
خدای من!
من مسیر زندگیام رو با تو طی کردم به خیال اینکه توشهای دارم
اما الان هرچه نگاه میکنم، میبینم هیچی ندارم، خالیه خالی ام...
فقط یک آه و افسوس که مفت عمرم از دست رفت …
خدایا ما رو میرسونی؟
یا همین جا وسط این بیابان سردرگمی پیاده مون میکنی؟
"الهی و ربی من لی غیرک" ...
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
🔻 گویند منبر را از چوب درخت گردو می سازند چون که چوب آن بسیار محکم است و البته سایه و میوه خوبی هم دارد. اما درخت چنار میوه ندارد، سایه آنچنانی هم ندارد و از آن چوبه دار میسازند.
استاد شهریار ویژگی این دو درخت را در شعر خود این چنین سروده است:
گفت با طعنه منبری به چنار
سرفرازی چه میکنی؟ بی بار
نه مگر ننگ هر درختی تو؟
کز شما ساختند چوبه دار
پس بر آشفت آن درخت دلیر،
رو به منبر چنین نمود اخطار
گفت گر منبر تو فایده داشت
کـار مردم نمی کشید به دار
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi
4.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻داستان دو طوطی و گنج نهفته!
📚منبع : کلیه و دمنه
✅ سرو سهی
@sarvecahi
@sarvecahi