eitaa logo
سرو سهی
2.9هزار دنبال‌کننده
129 عکس
280 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
16.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🟢 خدا آمده . با رمضان آمده ! رمضان یعنی آتشی که بسوزاند . ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
🟢 قرآن نبايد تندتند خوانده شود؛ بلكه با ترتيل و آرامش خوانده می‌شود. هر گاه به آیه‌ای رسیدی كه ياد بهشت در آن است، درنگ كن و از خدا بهشت بخواه و هر‌گاه به آیه‌ای رسیدی كه ياد آتش در آن است، بایست و از آتش به درگاه خدا پناه ببر. امام صادق علیه السلام ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
4.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍حکایتی زیبا از دکتر الهی قمشه ای ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
ديده بگشا رنجِ انسان بين و سيلِ اشك وآه كبرِ پُستان بين و جامِ جهل و فرجامِ گناه تير و تركش،خون وآتش،خشمِ سركش ، بيمِ چاه ديده بگشا بر سِتم ، دراين فريبستان ، علی شمعِ شبهای دژم ، ماهِ غريبستان ، علي ديده بگشا نقشِ انسان ماند باجامی تهی سوخت لاله ، مرد لِیلی ، خشك شد سروِ سهی زآگهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی ديده بگشا اي صنم ای ساقی مستان ، علی تيره شد از بيش و كم ، آيينة هستان ، علی ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
‌‌ جالب است که بدانید؛ «تورات» در ششم ماه رمضان «انجیل» در دوازدهم ماه رمضان، «زبور» در هجدهم ماه رمضان و «قرآن»در شب قدر نازل شده است. نقل از امام صادق(ع) ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
# 🌿 محمد حسین یوسف الهی 🌷شهیدی که حاج قاسم سلیمانی وصیت کرده بود کنار او دفن شود.. 🔸خاطره ای کوتاه: به واسطه بارندگی زیاد، ماشین لندکروز وسط یک متر آب و گل گیر کرده بود هر چه هل می دادند،نمی توانستند آن را بیرون بیاورند . شاید حدود۱۰ نفر از بچه هابا هم تلاش کردند اما موفق نشدند، حسین از راه رسید و گفت: این کار من است ،زحمت نکشید همه ایستادند و نگاه کردند حسین با آرامی ماشین را از آن همه آب و گل بیرون کشید. گفتم: تو دعا خواندی ! وگرنه امکان نداشت که ماشین بیرون بیاید. گفت: نه ،من فقط به ماشین گفتم برو بیرون. شهید حسین یوسف الهی مسلط به خیلی چیزها بود که بروز نمی داد و فقط گاهی اوقات چشمه ای از آن اقیانوس عظیم را جلوه می کرد ، آن هم جهت قوی شدن ایمان بچه ها . هر مشکلی به نظر می رسید، آن را حل می نمود، چهره بسیار باصفا،نورانی و زیبایی داشت. 🌱▫️🌱▫️🌱▫️ ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
شعر زیبایی از امام خمینی رحمة‌الله‌علیه در دلم بود كه آدم شوم امّا نشدم بى خبر از همه عالم شوم امّا نشدم بر در پير خرابات نهم روى نياز تا باين طايفه محرم شوم امّا نشدم هجرت از خويش كنم خانه به محبوب دهم تا باسماء مُعلّم شوم امّا نشدم از كف دوست بنوشم همه شب بادۀ عشق رسته از كوثر و زمزم شوم امّا نشدم فارغ از خويشتن و والۀ رُخسار حبيب همچنان روحِ مُجسّم شوم امّا نشدم سر و پا گوش شوم پاى بسر هوش شوم كز دَمِ گرم تو مُلهَم شوم امّا نشدم از صفا راه بيابم بسوى دار فنا در وفا، يار مُسلّم شوم امّا نشدم خواستم بركنم از كعبۀ دل، هرچه بُت است تا بر دوست مُكرّم شوم امّا نشدم آرزوها همه در گور شد اى نفس خبيث در دلم بود كه آدم شوم امّا نشدم  [دیوان امام خمینی - صفحه ۱۴۵]  ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
یه وقتایی یه جوری حلش می کنه که انگار بین این همه، فقط صدایِ تورو شنیده! الهی که امروز نوبت تو باشه.... ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
دلِ من مالِ خودم نیست، کفیلی دارد عشق در مکتب ما شرح طویلی دارد کوچ کرده ست و خبر داده که برمی گردد او که هر گوشه‌ی این دهکده ایلی دارد هر چه دلباخته در حسرت او جان به لبند آن سفرکرده ولی صبر جمیلی دارد! رونق بتکده ها گرچه غمی جانکاه است شادمانیم که این مُلک خلیلی دارد! آه...ای منتظرانِ فرج اش برخیزید بی گمان این همه تأخیر دلیلی دارد!   ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
حضرت شعیب میگفت : گناه نکنید که خدا بر شما بلا نازل میکند.. یکی آمد و گفت من خیلی هم گناه کردم ولی خدا اصلا بلایی بر من نازل نکرده! خداوند به حضرت‌شعیب وحی میکند که به او بگو اتفاقا تو سر تا پا در زنجیر هستی.. آن فرد از حضرت شعیب درخواست نشانه میکند. خداوند میگوید به او بگو که عباداتش را فقط به عنوان تکلیف انجام میدهد و هیچ لذتی از آنها نمیبرد.. امام صادق (ع)فرمودند:خداوند كمترين كاري كه درباره گناهکار انجـام مـیدهد اين است كـه او را از لـذّت مـناجـات محـروم مي‌سـازد. 📚معراج‌السعادة صفحه۶۷۳ ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi
روزی حاکمی از وزیرش پرسید: چه چیزی است که از همه چیزها بدتر و نجس تر است؟ وزیر در جواب ماند و نتوانست چیزی بگوید. از حاکم مهلت خواست و از شهر بیرون رفت تا در بیابان به چوپانی رسید که گوسفندانش را میچرانید به چوپان گفت: من وزیر حاکم هستم و امروز حاکم از من سوالی پرسید و نتوانستم جواب دهم. اکنون این سوال را از تو میپرسم و اگر جواب صحیح دادی تو را از مال دنیا بی‌نیاز میکنم، بعد هم سوال حاکم را مطرح کرد... چوپان گفت: ای وزیر پیش از اینکه جوابت را بدهم مژده‌اي برایت دارم.! بدان که در پشت این تپه گنجی پیدا کرده‌ام و برداشتن آن در توان من تنها نیست. بیا با هم آن را تصرف کنیم و در اینجا قصری بسازیم و لشکری جمع کنیم و حاکم را از تخت به زیر کشیم تو حاکم باش و من وزیرت.! وزیر تا این حرف را شنید خوشحال شد و به چوپان گفت: عجله کن و گنج را نشان بده چوپان گفت: یک شرط دارد.! وزیر گفت: بگو شرطت چیست؟ چوپان گفت: تو عمری وزیر بودی و من چوپان برای اینکه بی‌حساب شویم باید سه بار زبانت را به مدفوع سگ من بزنی. وزیر پیش خود فکر کرد که کسی اینجا نیست من اینکار را میکنم و بعد که حاکم شدم چوپان را میکشم. پس سه بار زبانش را به مدفوع سگ چوپان زد و گفت: راه بیوفت برویم سراغ گنج... چوپان گفت: قربان گنجی در کار نیست. من جواب سوالت را دادم تا بدانی هیچ چیزی در دنیا بدتر و نجس تر از طمعکاری نیست. ✅ سرو سهی @sarvecahi @sarvecahi